1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

وزیر خارجه سابق افغانستان: پاکستان عامل اصلی ترور و بی‌ثباتی در افغانستان است

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

عنوان مقاله‌‌ی سپنتا در "فرانکفورتر آلگماینه" − «افغانستان، جنگ در جبهه‌ای اشتباه» − این پرسش را ایجاد می‌کند که: اگر جهت استراتژیک در افغانستان اشتباه است، جبهه‌ی حقیقی کدام است؟ پاسخ سپنتا روشن است: پاکستان.

رنگین دادفر سپنتا
رنگین دادفر سپنتاعکس: DW-TV

رنگین دادفر سپنتا، وزیر پیشین امور خارجه‌ی افغانستان و مشاور کنونی حامد کرزای، رئیس جمهور این کشور در مقاله‌‌ای که به عنوان نویسنده‌ی مهمان برای روزنامه‌ی آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه" (شماره‌ی ۲۲ اوت ۲۰۱۰) نوشته، سیاست پاکستان در قبال افغانستان را یک عامل اصلی بی‌ثباتی در این کشور معرفی کرده است.

رنگین دادفر سپنتا در سال ۱۹۵۳ در ولایت هرات متولد شده است؛ در دانشگاه کابل درس خوانده و سپس در رشته‌ی روابط بین‌المللی در ترکیه تا مرحله‌ی گرفتن دکترا ادامه تحصیل داده است. او سپس به آلمان رفته، تحصیل خود را ادامه داده و سرانجام به عنوان استاد علوم سیاسی در دانشگاه آخن مشغول به کار شده است.

دکتر سپنتا در سال ۲۰۰۵ به کابل بازگشت و نخست در دانشگاه کابل به تدریس پرداخت. سپس مشاور رئیس جمهور در امور بین‌المللی و به دنبال آن وزیر خارجه شد. او از مارس ۲۰۰۶ تا ژانویه‌ی ۲۰۱۰ وزیر امور خارجه‌ی افغانستان بود.

«جنگ در جبهه‌ای اشتباه»

مقاله‌ی سپنتا، با عنوان "افغانستان، جنگ در جبهه‌ای اشتباه" در آلمان در روزنامه‌ی "فرانکفورتر آلگماینه" چاپ شده است. عنوان مقاله این پرسش را در ذهن ایجاد می‌کند که اگر جنگی که به نام افغانستان شهرت یافته در جبهه‌ای اشتباه جریان دارد، جبهه‌ی حقیقی و بایسته‌ی آن کدام است. پاسخ سپنتا روشن است: پاکستان.

به نظر سپنتا جنگ جاری در افغانستان، جنگی است که دشمن در آن به درستی تعریف نشده است. دشمن واقعی از نظر سپنتا دستگاه امنیتی-نظامی پاکستان است. این ژنرال‌های پاکستانی بودند که طالبان را سرهم‌بندی و مسلح کردند، و همچنان آنان هستند که از تروریسم در افغانستان پشتیبانی می‌کنند.

سپنتا در این مورد به مدارکی که اخیراً توسط "ویکی‌لیکس" رو شده، استناد می‌کند، بدون آنکه مستقیماً از این سایت افشاگر نام ‌ببرد. او می‌نویسد: «برای کسی که مانند من در پنح سال گذشته در خط مقدم سیاست در افغانستان بوده است، افشاگری‌های اخیر نه مطلبی تازه در بردارد نه موضوعی شگفت‌انگیز. ما و همچنین جامعه‌ی بین‌المللی همواره بر وضعیت، آنچنان که هست، آگاهی داشته‌ایم. با همه‌ی اینها، مدارکی که به تازگی رو شده‌اند، دلایل روشنی ارائه می‌کنند در مورد رابطه‌ی تنگاتنگی که میان طالبان، القاعده و سرویس مخفی پاکستان (ISI) برقرار است.»

توهم و تهدید

به نظر سپنتا دستگاه امنیتی-نظامی پاکستان دچار این توهم است که افغانستان حوزه‌ی نفوذ اسلام‌آباد است و می‌توان از وضعیت این کشور به عنوان ابزاری در سیاست خارجی استفاده کرد. حاکمان پاکستان ظاهراً از این بازی با افغانستان دست برداشتند، آنگاه که با اجماع جهانی برای مقابله با طالبان و القاعده مواجه شدند، اجماعی که به توصیف سپنتا از واشنگتن تا تهران را شامل می‌شد.

سپنتا می‌نویسد: «قدرت افکار عمومی جهانی حامی اصلی منطقه‌ای ترور را بر آن داشت که از این ابزار سیاست خارجی خود دست بردارد.» اما این دست کشیدن به گفته‌ی سپنتا نه از روی عقل و اختیار، بلکه به اجبار صورت گرفته است: « در آن هنگام [یعنی در زمان آغاز حمله به طالبان]، ریچارد آرمیتاژ، معاون وزارت امور خارجه‌ی آمریکا به پرزیدنت مشرف "پیام" داد که پاکستان را چنان بمباران می‌کنند که به عصر حجر بازگردد. درست همین "پیام" بود که پاکستان را مجبور کرد دست کم در ظاهر به اِئتلاف جهانی علیه ترور بپیوندد.»

به پاکستان همچنان هشدار داده می‌شود که مواظب رفتار خود در افغانستان باشد. ولی تهدیدها هنوز از نظر وزیر امور خارجه‌ی پیشین افغانستان پرده‌ی توهم دستگاه امنیتی-نظامی اسلام‌آباد را ندریده است.

نقد استراتژی کنونی

در دوره‌ی اخیر انتقاد از دولت حامد کرزای بالا گرفته است. گفته می‌شود که مقامات کابل نالایق و فاسد هستند. سپنتا منکر برخی مشکلات موجود نیست و می‌پذیرد که شرط برقراری امنیت پایدار در کشور و پیشرفت آن داشتن یک حکومت مرکزی توانا و سالم است. اما او مخالف آن است که در شرایط کنونی همه‌ی مشکلات از چشم دولت کابل دیده شود.

سپنتا منتقد استراتژی کنونی آمریکا و متحدانش در افغانستان است. او معتقد است که در این استراتژی صف‌بندی‌ها روشن نیستند. سپنتا به صراحت خواهان آن است که آمریکا به صورت روشن با پاکستان مقابله کند، با کشوری که خود درگیر مشکل تروریسم است اما «همچنان از تروریسم به عنوان یک وسیله‌ی استراتژیک در سیاست خارجی‌اش بهره می‌گیرد».

سپنتا می‌نویسد: «ما بایستی این واقعیت را در نظر گیریم: استراتژی دستگاه ارتشی و سرویس مخفی پاکستان در برابر افغانستان − با وجود انکارهایی که پیاپی می‌کند − تغییری نکرده است. مردم افغانستان دیگر تحمل آن را ندارند که بهای برآوردهای غلط ما را بپردازند. متجاز فقط یک زبان می‌فهمد: زبان قدرت و قاطعیت را.»

RN/BB

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر
پرش از قسمت گزارش روز

گزارش روز

پرش از قسمت تازه‌ترین گزارش‌های دویچه وله