1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

يادى از هامفرى بوگارت، اسطوره بزرگ هاليوود

۱۳۸۵ دی ۲۴, یکشنبه

چهاردهم ژانويه ۲۰۰۷، مصادف است با پنجاهمين سالگرد درگذشت يكى از ستارگان فراموش نشدنى هاليوود: هامفرى بوگارت. در فيلم فراموش نشدنى «کازابلانکا» ساخته مايکل کورتيز، هامفرى بوگارت جمله معروفى دارد: «من براى هيچ کس جان ام را به آب و آتش نمى زنم ... ديگر براى هيچ چيز نمى جنگم، فقط براى خودم!»

هامفرى بوگارت و اينگريد برگمان در فيلم مشهور «كازابلانكا»
هامفرى بوگارت و اينگريد برگمان در فيلم مشهور «كازابلانكا»عکس: AP

بوگارت نقش «ريک» صاحب رستورانى در شهر کازابلانکا (در مراکش) را بازى مى کند. زمان جنگ دوم جهانى است و مبارزان مقاومت در برابر فاشيسم، از خاک اروپاى اشغال شده مى گريزند و به کازابلانکا مى آيند تا از آنجا به طور پنهانى به آمريکا بروند.

بوگارت در نقش اين آمريکائى تبعيدى و تک رو، بدبين و بدون آرمان، نه به کسى و نه به جائى تعلق دارد و در اين جنگ طرف هيچکس نيست. وقتى مى گويد «من براى هيچکس جانم را به آب و آتش نمى زنم»، معنى اش اين است که حاضر نيست به کسانى که به او پناه مى آورند کمکى کند.

اما اين ماسک تلخ بى تفاوتى، ظاهرى است ـ فقط زخمى قديمى از يک عشق شکست خورده را مى پوشاند. کافى است اين عشق او، اينگريد برگمان در نقش «ايلسه» ، پس از سالها در رستوران او ظاهر شود تا ريک بار ديگر جان خودش را گرو بگذارد.

و همين رمانتى سيسم پنهان زير ماسک خشن و بى تفاوت چهره «مرد زشت» هاليوود است که او را به يادماندنى مى کند. هامفرى بوگارت (يا «بوگى») دل زنها را به دست مى آورد، زيرا با آنکه خشن است و دست بزن دارد، اما هسته اخلاقى عمق وجود او از چشم اين زنان پنهان نمى ماند.

هامفرى بوگارت از سالهاى ۱۹۲۰ تا ميانه سالهاى ۱۹۵۰ ميلادى فيلم هاى زيادى ساخت، اما معروف ترين آنها، فيلم هاى «نوآر» يا فيلم هاى تيره و بدبينانه اکسپرسيونيستى هاليوودى بودند که نسخه متفاوتى از همين الگوى شخصيتى را عرضه مى کردند.

او در شمارگروهى از بازيگران هاليوود در دوران «ستاره سازى» بود که همه جور نقشى در هرگونه فيلمى بازى کرده اند اما تنها «نوآر» هاى آنها به ياد مانده است: رابرت ميچام، آلن لاد، رابرت رايان، سترلينگ هايدن، رى ميلاند، دانا آندروز، باربارا ستانويک، ادوارد جى رابينسون، و حتا اورسن ولز.

هامفرى بوگارت در بهترين فيلم هايش، فيلم هايى مثل «شاهين مالت»، «کازابلانکا»، «داشتن و نداشتن»، «خواب بزرگ»، «ارزيابى مرگبار»، «گذرگاه تيره»، «کى لارگو»؛ «در مکانى خلوت»، و «ساعات نااميدي» هميشه چند قدم فراتر از حد متعارف ريسک و خطر، در کنار مرگ راه مى رود.

بوگارت در نقش يک کارآگاه خصوصى تفاوت هاى ظريفى را به نمايش مى گذاشت. شخصيت «سام سپيد» (کارآگاه هميشگى داشيل هامت)، در فيلم «شاهين مالت» اعتماد به نفس دارد و بر همه چيز مسلط است.

اما شخصيت «فيليپ مارلو» (کارآگاه هميشگى ريموند چاندلر) در فيلم «خواب طولاني»، بيشتر اوقات سردرگم و بدون سرنخ است و ضعف هايش، او را در بيشتر طول ماجرا در ابهام نگه مى دارد. تماشاچى بيشتر از او مى داند. او مى تواند فريب بخورد و از همين رو نگاهش به جهان به مراتب تلخ انديش تر و تاريک تر است.

بوگارت به خوبى جهان مملو از بى اعتمادى چاندلر را منتقل مى کند: هيچ معمائى سرانجام به تمامى حل نمى شود. يا به قول منتقد معروف آمريکائى آندرو ساريس، «جهانى رمزگونه که حضور شرّ در آن هيچگاه به قدر کافى توضيح داده نمى شود.»

در دو فيلم معروف هاورد هاکز، «داشتن و نداشتن» و «خواب بزرگ»، جفت معروف لورن باکال و هامفرى بوگارت (که در نشريات عامه پسند به نام «بوگى ـ باکال» مشهور بودند) به وجود مى آيد. در پينگ پنگ بازى گوشانه اى که ميان اين زوج برقرار است، به خاطر طرز تلقى غير متعارف هاکز از نقش زنها، لورن باکال همانقدر از لحاظ قدرت روانى و ديد غيرسانتى مانتال، شخصيتى محکم و قوى است که خود هامفرى بوگارت.

چهره بوگارت پشت دود سيگار با نگاه پوزخندآميز اما تراژيک و لحن هميشه طعن آلودش، که مى رساند جائى نه چندان دور مرگ به کمين او نشسته و او نه تنها اين را مى داند بلکه با بى تفاوتى به استقبال آن هم مى رود، چهره اى هميشه بياد ماندنى است.

عبدى كلانترى، منتقد فيلم و ادبيات (نيويورك)

پرش از قسمت گزارش روز

گزارش روز

پرش از قسمت تازه‌ترین گزارش‌های دویچه وله