یک سال از قتل ژینا مهسا امینی و زایش جنبش "زن زندگی آزادی" گذشت؛ جبنشی که اجزای مجزای اعتراضات گذشته را گرد هم آورد و کيفیتی نو آفريد؛ جنبشی که چشماندازش از نگاه شهلا شفیق، به معنای واقعی کلمه دمکراتيک است.
تبلیغات
در يکسالگی انقلاب "زن، زندگی، آزادی"، که با اعتراض به قتل مهسا (ژينا) امينی در شهريور ۱۴۰۱ آغاز شد و شکاف عميق ميان ملت و حکومت را پيش چشم همگان گذاشت، جامعه ايران عرصه سرکوب وحشيانه و نظاممندی است که يکی از دلايل مهم بقای جمهوری اسلامی است.
و در همين حال، شاهد پديدههایی هستيم که نه تنها ادامه مقاومت و مبارزه را نشان میدهند، بلکه دستاوردهای جنبش انقلابی را پيش چشم میگذارند. از جمله شاخصترين اين پديدهها تداوم حضور زنان بیحجاب در فضای عمومی است و صراحت فزاينده گفتارهای زندانيان سياسی. چرا که حجاب اجباری پرچم ايدئولوژيک حاکمان است، و زندان سياسی، چنانکه طی بازگشایی پرونده جنايات سياسی دهه شصت در محاکمه حميد نوری در سوئد ديديم، مکانی نمادين برای فهم توازن قوا ميان صاحبان قدرت و نافرمانان است. پس اينک، با مشاهده آنچه امروز در حيطه مبارزه با حجاب اجباری و در زندان سياسی می گذرد، با وامگيری از کلام واسلاو هاول، میتوان گفت که جامعه مدنی ايران صحنه نمايش "قدرت بی قدرتان" گشته است.
زنان آزادیخواه، علیرغم تهديدها و فشارهای حکومت، سرسختانه از بازگشت به حجاب اجباری سر میپيچند، و خواننده مطرح، مهدی يراحی، مرز اجرای با جواز را پشت سر میگذارد و حمايت پرشور مردان آزادیخواه از اين مبارزه را در نغمه سرشار از عشق" روسریتو" تجلی میدهد. او اکنون در زندان است؛ در همان زندانی که امروز از درون آن صلای ادامه مبارزه تا پايان دادن به نظام حاکم به گوش میرسد.
گفتار بهاره هدايت که اعتصاب غذا جان گرانبهايش را در معرض خطر قرار داد، نمونه درخشان چنين کلامی است. بازداشت و زندانی شدن او در مهر ماه سال پيش، بدون هيچ تفهيم اتهامی، تنها بدين سبب صورت گرفت که هر گاه اعتراضات مردمی بالا میگيرد، حکومت فعالان شناختهشده جنبش مدنی−سياسی را هم بازداشت میکند تا از بلند شدن صداي آنها پيشگيری کند و دست بازتری برای سرکوب داشته باشد .
اما بهاره هدايت، چند هفته بعد، در آذر ماه، از دل حبسگاه صدا بلند کرد تا از جنبش "زن، زندگی آزادی" سخن بگويد؛ سخنی که تحول انديشه نسلی از مبارزان را به روشنی نشان میدهد. بهاره هدايت در نقد محدوديتهای انديشگی خود و ياران همنسلش، در همان حال که از همپيوندی اميدهای آنان با آرزوهای سوزان جنبش انقلابی "زن، زندگی آزادی" میگويد، بر دستاوردهای کليدی مبارزه جاری انگشت میگذارد که "عاری از ترکشهای اسلام سياسی"، "خواست صریح براندازی را بیکمترین لکنت و تردیدی" به ميدان آورده است.
او با هوشمندی تاکيد میکند که اين جنبش با قيام بر ضد حجاب اجباری، خواست رهایی از قيد تماميتخواهی دينی را پيش آورده، و اينچنين بر ضرورت حياتی دمکراسی و سکولاريسم برای نجات ملک و ملت پافشاری میکند.
در شهريور امسال، بهاره هدايت پيرامون تصميماش به اعتصاب غذا، از وظيفه پايبندی به حقيقت برای بيداری وجدان فردی و جمعی مینويسد که راه پيش روی حاکمان را در پيشبرد سياست "عادیسازی سرکوب با توسل به دروغ" سد میکند. همين صلای وجدان و پايبندی به حقيقت را در پيام دکتر حميد قرهحسنلو، پزشک شريفی که به گفته خودش هيچگاه گرد مبارزه سياسی نگشته و تنها به فعاليت عامالمنفعه میپرداخته، بازمیيابيم.
او که به جرم شرکت در مراسم چهلم حديث نجفی، همراه همسرش به حبس افتاده و پس از تحمل شکنجههای جسمی و روحی به ده سال زندان محکوم شده، تاکيد میکند که انگيزهاش از فرستادن اين پيام به مردم ايران، پاسخگویی به ندای وجدان در دفاع از حقيقت جنبش جاری است که حاکمان با واژگونسازیاش میکوشند اهداف متعالی آن را تحريف کنند. در اين پيام دکتر قرهحسنلو از اميد و آرزويش برای تحقق اين اهداف میگويد: «دستيابی به نظامی سکولار و مردمسالار که در آن دين در جايگاه حقيقی خود بدون دخالت در قدرت سياسی قرار گيرد، و حاکميت اکثريت بر اساس عدالت اجتماعی و برابری حقوق همه آحاد ملت، اعم از زن و مرد و اقليتهای قومی و دينی، مبنای اقتدار سياسی قرار گيرد.»
حتی با يک مقايسه سرسری ميان سخنان بهاره هدايت و دکتر حميد قرهحسنلو، علیرغم تفاوتهای اساسی پرتره اجتماعی−سياسی اين دو زندانی سياسی، هسته مشترک آرمان و آرزوهايشان برای فردای ملت ايران را به روشنی میبينيم که با تصوير دلخواه حاکمان از امت تضادی بنيادی دارد؛ گفتاری که جوهرهاش را در سخنان ديگر زندانيان سياسی، علیرغم تفاوتهای زندگینامهای آنان، بازمیيابيم. اين سخنان براستی بازتاب شعارهایی است که جوانان شورشی روزها و روزها در خيابانهای سراسر ايران فرياد زدند.
نکته مهم در اين ميان اين است که هماهنگی و همنوایی آشکار ميان اين گفتارها و آن شعارهای انقلابی، برخی ديدگاههای رايج درباره انقلاب جاری را به چالش میکشد: از يکسو ديدگاههای تقليلگرايانهای را که به انحاء گوناگون انقلاب "زن، زندگی، آزادی " را به عصيان يک نسل محدود میکنند، و از سوی ديگر نظرياتی که اين انقلاب را تنها با "گسست" از گذشته توضيح میدهند.
واقعيت اين است که با مشاهده فراز و نشيبهای سالی که گذشت، میتوان بر مفهومی تاکيد کرد که پيچيدگی و عمق اين انقلاب را خلاصه میکند: تبلور بغرنج "تداوم و گسست". در زندگی فردی و جمعی گاه ثانيههایی فرا میرسند که فشرده ساعتها را در دل خود دارند و ماههایی که ساليان سال را تبلور میدهند. زمان و زمانه بارور از انقلاب "زن، زندگی، آزادی" چنين کيفيتی دارد: گذشته و حال را در دل خود گرد میآورد و راه آينده را که تا پيش از آن مبهم به نظر میرسيد روشن میکند.
برای مشاهده دقيقتر اين کيفيت خوب است نگاهی به گذشته نزديک بياندازيم. در دی ماه سال ۹۶، با الهام از اعتراض نمادين ويدا موحد در خيابان انقلاب در تهران، کمپين "دختران خيابان انقلاب" که اولين کنش "بیحجابی اعتراضی" بود شکل گرفت و زنان و مردانی در شهرهای مختلف کشور در آن شرکت کردند.
و درست در همين دی ماه ۹۶، تظاهرات مردمی که با اعتراض به گرانی از مشهد شروع شد و به سرعت دامنه گرفت، شعارهای ضدحکومتی را در سراسر ايران طنينانداز کرد و سرکوب خونينی که در پی آمد قربانيان بسياری به جا گذاشت و صفوف دادخواهان جنايتهای سياسی را فشردهتر کرد. اما در آن برهه زمانی، اين مبارزه، با اعتراضات عليه حجاب اجباری، علیرغم همزمانیشان پيوند نخورد؛ امری که در انقلاب "زن، زندگی، آزادی" رخ داد. اجزای مجزای گذشته با هم گرد آمدند و کيفیتی نو آفريدند، چنانکه به هم پيوستن جويبارها میتواند رودی خروشان برانگيزد.
در قلب اين زمان فشرده، لحظهی مرگ مهسای جوان تحت بازجویی گشت ارشاد، ثانيه موعود پيوند ساعتها و ماهها و سالها اعتراض و مقاومت جاری در جامعه ايران بود؛ لمحهای که يک واقعيت اساسی را پيش چشم همه ما گذاشت: حجاب اجباری پرچم ايدئولوژيک جمهوری اسلامی است؛ پرچم نظامی است که زندگی فرد و جمع را در همه حيطههای خصوصی و عمومی تحت قانون شرع قرار میدهد و به ضرب سانسور و سرکوب فراگير اطاعت از قوانين تبعيضآميز وخشونتزا را به آحاد مردم تحميل میکند.
انفجار اين آگاهی در شعار فراگير "زن، زندگی، آزادی" متجلی شد؛ شعاری که اجزای آن در ترکيبشان چشمانداز رهایی را تصوير میکنند؛ چرا که در جمهوری اسلامی، فرودستی زنان و سرکوب جنسيتی پايههای هرم قدرتی را میريزد که در راس آن قدرت مطلقه ولی فقيه، ملت را به امتی بیبهره از آزادی و حقوق انسانی بدل میکند؛ چرا که نظم "حجاب" و نظام مرگزای سرکوب با هم پيوند درونی دارند؛ چرا که بازيابی زندگی انسانی تنها با رهایی از انقياد اين نظام ميسر است.
امروز که به همت جانفشانی جوانان در انقلاب "زن، زندگی، آزادی ، دو باروی "ترس" و "دروغ" که در استحکام قدرت جمهوری اسلامی و بیقدرت کردن شهروندان نقشی اساسی داشتهاند فرو ريخته است، جامعه ايران به هزار بانگ "زن، زندگی، آزادی" را میسرايد. در هر پژواکش هزار کلام تازه میآفريند و خواهد آفريد. اين نغمهها طنينی گونهگون و متفاوت دارند و نبايد اين گونهگونی را نشانی از تفريق ديد. چشماندازی که "زن، زندگی، آزادی" ترسيم میکند، به معنای واقعی کلمه دمکراتيک است، پس کنشگری در جهت تحقق اين چشمانداز تنها در صورتی میتواند موثر افتد که بر ارزشهای دمکراتيک استوار گردد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
"زن زندگی آزادی"؛ یک سال بیسابقه به روایت تصویر
قتل ژینا مهسا امینی در زندان پلیس امنیت اخلاقی جنبش "زن زندگی آزادی" که در تاریخ ایران بیسابقه است را پدید آورد. روایت تصویری از پایداری جنبشی که در عمر یکسالهاش با سرکوبی عبث و همبستگی جهانی روبرو شد.
عکس: UGC
یک سال سرکوب عبث
این تصویر در روز ۲۱ شهریور سال ۱۴۰۲ در یکی از خیابانهای تهران، پایتخت ایران به ثبت رسیده است. یک سال پیشتر در روز سهشنبه ۲۲ شهریور، دختر جوانی که به همراه خانواده در سفری به تهران رفته بود، در مقابل مترو حقانی توسط گشت ارشاد بازداشت شد. در این فاصله ایران شاهد جنبش عظیم زن، زندگی، آزادی، سرکوب، همبستگی جهانی و از دست رفتن بیشتر مشروعیت حکومت جمهوری اسلامی شده است.
عکس: Morteza Nikoubazl/NurPhoto/picture alliance
مرگ ژینا مهسا و آغاز اعتراضات
روز چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ تصویری از دختری بنام ژینا مهسا امینی روی تخت بیمارستان و درحالی که به کما رفته بود در شبکههای اجتماعی منتشر شد. این تصویر غم و خشم مردم را برانگیخت. روز جمعه پزشکان دستگاهها را خاموش کردند و ژینا مهسا امینی جان باخت. از همان روز تجمعات پراکنده در خیابانهای اطراف بیمارستان کسری و حمله نیروهای امنیتی به معترضین آغاز شد.
عکس: UGC
نام ژینا نماد شد؛ زایش جنبش "زن، زندگی، آزادی"
روز شنبه ۲۶ شهریور، پیکر ژینا مهسا امینی با حضور هزاران نفر در آرامستان "آیچی" سقز به خاک سپرده شد. در این مراسم زنان با چرخاندن روسریهایش در هوا شعار "ژن، ژیان، ئازادی" سر دادند. بر سنگ مزار ژینا مهسا امینی به کردی نوشته شده بود: «ژینا جان نخواهی مرد، نامت نماد میشود.»
عکس: Mukriyannewsagency
آغاز اعتراضات سراسری و سرکوب معترضان
در سه روز پایانی شهریورماه، دهها هزار نفر در شهرهای مختلف ایران در اعتراض به قتل ژینا مهسا امینی به خیابانها رفتند. حکومت جمهوری اسلامی نیز با تمامی ابزار سرکوب به مقابله با معترضان پرداخت.
عکس: UGC
بازداشت بیش از یکصد خبرنگار
۳۱ شهریور نیلوفر حامدی و یک هفته بعد الهه محمدی در ارتباط با پوشش خبری قتل ژینا مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، بازداشت شدند. نهادهای اطلاعاتی در بیانیهای الهه محمدی و نیلوفر حامدی را به ارتباط با دولتهای خارجی متهم کردند. اکبر منتجبی، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران گفته است: «بررسیها نشان میدهد در یکسال گذشته بیش از ۱۰۰ خبرنگار بازداشت شدهاند.»
کشتار و روایتهای دروغ بلندگوهای تبلیغاتی
نوجوانانی چون "نیکا شاکرمی" و "سارینا اسماعیلزاده" و زنان جوانی چون "حدیث نجفی" در اعتراضات روزهای آخر شهریور به قتل رسیدند. دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی سعی کردند با اغتشاشگر خواندن معترضین و انتشار مطالبی همچون "بیماریهای پیش زمینهای" و "خودکشی" روایتی دیگر از کشتار معترضین ارائه کنند.
عکس: UGC
اعتراض در مدارس و دانشگاهها
دانشجویان و بخصوص دانشآموزان نیز به جنبش زن، زندگی، آزادی پیوستند و با تجمع، درآوردن روسری و سر دادن شعار زن زندگی آزادی، پاره کردن عکس خامنهای و خمینی از کتابهای درسی و آتش زدن آن، اعتراض خود را نشان دادند. در حمله نیروهای امنیتی به مدرسه "شاهد" در اردبیل، "اسرا پناهی"، دانشآموز این مدرسه در اثر خونریزی ناشی از ضرب و شتم ماموران جان باخت.
عکس: SalamPix/abaca/picture alliance
ترانه "برای..." به سرود جنبش تبدیل شد
دو روز بعد از انتشار ترانه "برای..." توسط شروین حاجیپور، ماموران امنیتی او را در روز هفتم مهر بازداشت کردند. این ترانه که تنها در صفحه شخصی شروین حاجیپور ۴۰ میلیون بازدید کننده داشت به سرود جنبش "زن، زندگی، آزادی" تبدیل و به چند زبان دیگر نیز ترجمه و اجرا شد. از این ترانه و شروین حاجیپور با جایزه معتبر و بینالمللی "گرمی" تقدیر شد.
عکس: Khaled Desouki/AFP/Getty Images
جمعه خونین زاهدان
در پی تجاوز یک فرمانده انتظامی به یک دختر ۱۵ ساله در چابهار، شهروندان بلوچ، هشتم مهر در خیابانهای زاهدان دست به اعتراض زدند. ماموران با به رگبار بستن معترضین دستکم ۱۰۸ نفر کودک، نوجوان، مرد و زن را به قتل رساندند. سپاه در ابتدا مدعی شد که گروه "جیش العدل" به مردم شلیک کرده، اما وقتی مشخص شد تیراندازی از پشت بام کلانتری شماره ۱۶ زاهدان بود، حکومت مدعی شد که معترضان قصد حمله به کلانتری را داشتند.
عکس: UGC/AFP
قتل خدانور و رقصی بهیادماندنی
خدانور لجهای، جوان ۲۷ ساله بلوچی که قبلا بهخاطر مقاومت در مقابل یک نیروی بسیج، بازداشت و در کلانتری تشنهلب به یک میله بسته شده بود، در روز دهم مهر ماه دراثر اصابت گلوله به کلیهاش، جان باخت. انتشار ویدیویی از رقص خدانور و شور زندگی او، بعدها به نمادی برای مقاومت مدنی مردم ایران تبدیل شد.
عکس: SalamPix/ABACA/abaca/picture alliance
حمله به دانشگاه و اخراج اساتید
دانشجویان معترض که در دانشگاه صنعتی شریف بسط نشسته بودند در روز دهم مهر با همکاری مسئولان دانشگاه و نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در این روزها دهها دانشجو بازداشت شدند. از آن روز به بعد دانشجویان بسیاری تعلیق و اخراج شدهاند. مجوز بسیاری از تشکلهای دانشجویی لغو شده و صدها استاد دانشگاه اخراج شدهاند.
عکس: UGC
آتشسوزی در زندان اوین
همزمان با اعتراضات سراسری روز شنبه ۲۳ مهر، اخبار حاکی از شنیده شدن صدای انفجار و دیده شدن دود و آتشسوزی در زندان اوین بودند. به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه ایران، ۴ زندانی کشته و ۶۱ نفر نیز مجروح شدند. با درگذشت ۴ نفر دیگر از مجروحان در روزهای بعد، شمار زندانیان کشتهشده به ۸ نفر رسید. غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه این آتشسوزی را "کار عوامل دشمن" خواند.
عکس: SalamPix/abaca/picture alliance
زنان گیسوان خود بریدند
از زمان آغاز اعتراضات، شمار زیادی از زنان در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای جهان در حرکتی نمادین و برای نشان دادن خشم ، غم و اعتراض خود با برداشتن حجاب، موهای خود را بریدند.
از هنگام قتل ژینا مهسا امینی، ایرانیان بسیاری در خارج از کشور در حمایت از اعتراضات در ایران به خیابانها رفتند، اما با فراخوان حامد اسماعیلیون، سخنگوی وقت خانوادههای دادخواه سرنگون کردن هواپیمای اوکرائینی توسط سپاه پاسداران، بیش از دهها هزار نفر از ایرانیان اروپا روز ۳۰ مهر در برلین، پایتخت آلمان جمع شدند و همبستگی خود را با خیزش زن، زندگی، آزادی اعلام کردند.
عکس: Markus Schreiber/AP Photo/picture alliance
چهلم ژینا
تصاویر حضور دهها هزار نفر در مراسم چهلم ژینا مهسا امینی در روز چهارم آبان شگفتی آفرید و به روزی شاخص در جنبش زن، زندگی، آزادی تبدیل شد.
عکس: NNSRoj
چهلم خونین حدیث نجفی
مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان با مداخله ماموران امنیتی به خون کشیده شد. دهها نفر از جمله محمود کشوری، مهرشاد شهیدی، مهسا موگویی، غزاله چلابی، حسینعلی کیاکجوری و بهنام لایقپوربا تیراندازی مستقیم ماموران به قتل رسیدند. یک بسیجی بهنام روحالله عجمیان نیز در این درگیریها کشته شد که در رابطه با این پرونده چندین حکم اعدام صادر شد و احکام اعدام محمد مهدی کرمی و محمد حسینی در روز ۱۷ دی اجرا شد.
عکس: SalamPix/abaca/picture alliance
کشتار در کردستان
در روزهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان مراسم یادبود کشتهشدگان آبان ۱۳۹۸ در شهرهای مهاباد، بوکان، سقز، سنندج و دیواندره با حمله نیروهای امنیتی و کشته شدن دهها شهروند همراه شد. در روزهای ۲۸، ۲۹ و ۳۰ آبان نیز نیروهای سپاه به شهرهای مهاباد، جوانرود و بوکان حمله بردند. شاهدان از مقاومت مردم با دست خالی خبر دادند.
عکس: SalamPix/ABACA/picture alliance
قتل کیان پیرفلک و سناریوی تکراری
در ایذه خودرویی در اعتراضات روز ۲۵ آبان به رگبار بسته شد که در آن کیان پیر فلک، کودک ده ساله کشته شد و پدرش نیز جراحات سنگینی برداشت. مادر کیان پیرفلک، ماهمنیر مولاییراد طی سخنانی در مراسم خاکسپاری او روایت حکومت مبنی بر حمله نیروهای نزدیک به "مجاهدین خلق" را رد کرد.
عکس: Shej
پشتیبانی هنرمندان از جنبش زن، زندگی آزادی؛ بازداشت رپرها
شمار زیادی از هنرمندان دنیای سینما، تئاتر و موسیقی از جنبش زن، زندگی، آزادی حمایت کردند. در این میان توماج صالحی خواننده رپ اعتراضی پس از ۲۱شهریور سال ۱۴۰۰ برای دومینبار و در روز ۸ آبان دستگیر شد. سامان یاسین، خواننده رپ اهل کرمانشاه نیز در روز ۱۰ مهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. در جدیدترین مورد نیز مهدی یراحی در ۶ شهریور ۱۴۰۲ پس از خواندن ترانهٔ "روسریتو" در تهران دستگیر شد.
فراخوان به اعتصاب
در پی فراخوان به اعتصاب، بازار در اغلب شهرهای ایران در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر تعطیل بود. همزمان اعتصابهای پراکنده و متعددی هم در مراکز تولیدی و خدماتی در مناطق مختلف ایران در جریان بود.
عکس: UGC
آغاز اعدامها
در روز ۱۷ آذر و پس از ۷۴ روز بازداشت، محسن شکاری اعدام شد. قوه قضائیه حتی منتظر درخواست اعاده دادرسی او هم نشد. در روز ۲۱ آذر هم مجید رضا رهنورد به اتهام قتل دو بسیجی اعدام شد. او در ویدیویی درحالی که چشمبند داشت گفت که بر سر مزارم شادی کنید و آهنگهای شاد پخش کنید.
عکس: Christoph Hardt/Panama Pictures/picture alliance
اعتراضات شبانه
در دیماه اعتراضات در تاریکیها شبها، پشتبام خانهها وشعار دهی در شب، شعار نویسی و آتشزدن بنرهای تبلیغاتی حکومتی تبدیل شد.
عکس: 1500 Tasvir
کنفرانس امنیتی مونیخ، دعوت از مخالفان بهجای نمایندگان رسمی
در پنجاه و نهمین دوره کنفرانس امنیتی مونیخ که از ۲۸ بهمن به مدت سه روز برگزار شد، بهجای نمایندگان دولتهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران، شماری از مخالفان این حکومتها دعوت شدند. مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و شاهزاده رضا پهلوی به نمایندگی از مخالفان دولت ایران در این همایش حضور یافتند.
عکس: Stephan Goerlich/MSC
دستگیریهای گسترده و "عفو"
همزمان با افزایش اعتراضات، تلاشها برای بازداشت معترضان نیز شدت گرفت. غلامحسین اژهای، رئیس قوه قضائیه در پانزده اسفند با ارائه آماری گفت که در جریان عفو اخیر تعداد کسانی که مشمول آن شدهاند «از مرز هشتاد هزار نفر گذشته است».
عکس: SalamPix/ABACA/picture alliance
مسمومیت دانشآموزان
در بهمنماه گزارشهای زیادی از مسمومیت دانشآموزان دبیرستانها، بهویژه دبیرستانهای دخترانه منتشر شد و خانوادههای نگران در مقابل ادارههای آموزشوپرورش به اعتراض پرداختند.
عکس: SalamPix/ABACA/picture alliance
منشور مهسا
شش نفر از چهرههای سرشناس اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از ایران در ۱۹ اسفند ماه متنی را با عنوان "منشور همبستگی و سازماندهی" منتشر کردهاند. حامد اسماعیلیون، نازنین بنیادی، رضا پهلوی، شیرین عبادی، مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی اولین امضاکنندگان این متن بودند. چهار ماه بعد، این گروه بعد از اختلاف نظر و خروج نازنین بنیادی، حامد اسماعلیون و رضا پهلوی عملا از هم گسست.
عکس: iran-emrooz
سخنرانی شیرین عبادی در پارلمان اروپا
شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه نوبل و از چهرههای شاخص اپوزیسیون ایران، روز چهارشنبه، ۲۴ اسفندماه، در یک سخنرانی در صحن پارلمان اروپا، در حمایت از معترضان داخل کشور تأکید کرد که جمهوری اسلامی "قابل اصلاح نیست" و معترضان خواستار تغییر حکومت هستند.
از آغاز سرکوب جنبش اعتراضی و سراسری "زن، زندگی، آزادی" از سوی حکومت جمهوری اسلامی، اتحادیه اروپا، آمریکا، کانادا، بریتانیا، استرالیا و نیوزلند تحریمهایی را در بستههای جداگانه و در چندین نوبت علیه افراد حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی بهدلیل نقض حقوق بشر در ایران اِعمال کردهاند.
عکس: UGC
پلمب، پیامک و جامعه دوقطبی
برخورد قهری کارگزاران جمهوری اسلامی با واحدهای صنفی به دلیل آنچه عدم رعایت حجاب اجباری عنوان میشود رو به افزایش گذاشته و صدها واحد صنفی و گردشگری پلمب شدهاند. همچنین برای بسیاری از صاحبان خودروها پیامکهایی مبنی بر "کشف حجاب" ارسال شده است. همزمان درگیریهای بسیاری از سوی مردم با افرادی که "آمران به معروف و ناهیان از منکر" خوانده میشوند، گزارش شده است.