پایان مهلت ایران برای پذیرش خواستهای شورای امنیت · گفتوگو با داود هرمیداس باوند
۱۳۸۶ خرداد ۲, چهارشنبهرسانهها از قول دیپلماتهای نزدیک به آژانس خبر میدهند که گزارش البرادعی غیرمترقبه نبوده و محتوای آن منفیست، بدین معنا که در آن،علاوه بر تاکید بر عدم توجه ایران به خواستهای شورای امنیت، همچنین بر «توسعه فزاینده»ی غنیسازی اورانیوم در ایران تاکید شده است. از این گذشته، پایان مهلت تعیینشدهی شورای امنیت برای جمهوری اسلامی، همزمان شده است
با بزرگترین مانور نظامی آمریکا در مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز. داود هرمیداس باوند استاد علوم سیاسی و کارشناس روابط بینالملل، در گفتگویی با صدای آلمان، به پیامدهای احتمالی بیتوجهی ایران به قطعنامههای شورای امنیت و نیز همزمانی مانور نظامی آمریکا در خلیج فارس با پایان مهلت ایران برای پاسخگویی به خواستهای جامعه جهانی پرداخته است.
دویچهوله: دکتر باوند با پایان مهلتی که شورای امنیت برای ایران تعیین کرده بود، باید منتظر چه نوع گزارشی از سوی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت باشیم؟
داود هرمیداس باوند: گزارشهای آژانس معمولا دوپهلو بوده، یعنی دلایل متقنی که حاکی از دسترسی ایران به سلاح هستهای باشد ندارد، ولی در عینحال گفته ابهاماتی وجود دارد و نیاز به شفافیت بیشتر است. ولی دراین گزارش جدید تاکید میکند که به میزان ۱۳۰۰ سانتریفیوژ ایران درحال پیشرفت است در این مقوله و احتمالا طبیعا این نکته مستتر خواهد بود که هرگونه مذاکرهای باید با توجه به این وضع جدید ایران، یعنی پیشرفت نسبی ایران در رابطه با تکنولوژی هستهای، مدنظر قرار بگیرد. یعنی شرایط تا حدودی عوض شده و بنابراین مشوقهایی که داده خواهد شد باید یک جنبهی سنگینتری را داشته باشد. احتمالا گزارش چنین خواهد بود.
شاید شما دکتر باوند به نوعی به اظهارات اخیر آقای البرداعی اشاره کردید که گفته بود دیگر خواست تعلیق غنیسازی موضوعیت خودش را از دست داده در ارتباط با ایران و باید از این پس جلوگیری از غنیسازی در سطح صنعتی در ایران در مرکز توجه قرار بگیرد. آیا این به این معناست که ایران به اصطلاح به «نقطهای غیرقابل بازگشت» رسیده؟
نه، موضوع بر سر این است که تا این حد که ایران توسعه پیدا کرده، با آن موافقت بشود و فراتر از آن باید یک تفاهمی با ایران متنفی بشود که در بعد کاملا صنعتی بصورت اینکه آیا یک کنسرسیوم بینالمللی در ایران تشکیل بشود یا تفاهم بشود در خارج از ایران، مسایلیست که تنها در مذاکراتی که احتمالا ممکن است در پیش باشد مطرح شود. ولی این نکته را هم اشاره بکنم که در هرحال گزارشهای قبلی شورای حکام بر این مبنا بوده که موقعیت ایران در رابطه با تکنولوژی هستهای تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللیست. به همین دلیل هم شورای امنیت رسیدگی و صدور دو قطعنامه را انجام داد و در آن دو قطعنامه هم پیشبینی شده اگر ایران اجابت نکند مندرجات قطعنامههای شورای امنیت و همچنین قطعنامههای آژانس را، در محدودهی مادهی ۴۱ اصل ۷ احتمالا تحریمهای گستردهتری مطرح خواهد شد و معمولا توافق در مورد متن یک قطعنامهی جدید نیاز به یک توافق بین اعضای دائمی دارد که خود این هم معمولا مدتی وقتگیر است، مگر اینکه از قبل زمینهی تفاهم فراهم شده باشد.
محافل پیرامونی آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کردهاند که آقای البرداعی در گزارش خودش نه تنها بر بیتوجهی ایران به خواستههای شورای امنیت تاکید کرده، بلکه از «توسعهی فزاینده»ی برنامهی غنیسازی اورانیوم در ایران هم سخن گفته است، همانطور که شما هم به آن اشاره کردید. آیا معنای این مسئله این نیست که ایران در آستانهی تحریمهای شدیدتری قرار گرفته است؟
بدون تردید. اگر در هرحال تعلیقی که درخواست شده بود انجام نگیرد و گزارش هم منتقل بشود، شورای امنیت بدون تردید همانگونه که در قطعنامههای قبلی هم پیشبینی شده اقدام به تحریمهای گستردهتر میکند، ولی در محدودهی همان مادهی ۴۱ خواهد بود. مگر اینکه خارج از این جریان مذاکرات یا زمینهی احتمال مذاکراتی درجهت مثبت مطرح شده باشد که شورای امنیت را در قطعنامهی جدید بهنحوی منتظر فرایند مذاکرات بگذارد. چون در قطعنامههای قبلی در عین حال تاکید شده که باب مذاکره همواره باز است برای گفتگو با ایران و هم چنین مشوقهای قبلی هم کماکان پایدار خواهد بود. و لذا چون در اینجا تاکید بر مذاکره شده، اگر در چند روز آینده مذاکراتی آغاز بشود، شورای امنیت برآن خواهد بود که نتیجه و فرایند این مذاکرات را مدنظر قرار بدهد. بهرحال اگر مذاکراتی صورت نگیرد، بدون تردید شورای امنیت براساس گزارش شورای حکام آژانس تصمیم خواهد گرفت.
آیا اظهارات اخیر آقای البرداعی در مورد پیشرفت ایران در عرصهی فناوری هستهای که با اعتراض آمریکا هم مواجه شده میتواند مورد استفادهی ایران قرار بگیرد برای تداوم برنامهی هستهایاش، یا اینکه برعکس این آمریکاست که میتواند برای تشدید فشار بیشتر بر ایران و ایجاد ائتلاف بزرگتر بینالمللی علیه ایران، از این سخنان استفاده بکند؟
دو جنبه دارد این گزارش. یک جنبه این است که اگر بخواهند مسئله از طریق یک مذاکرات دیپلماتیک حل و فصل بشود، این جنبه را میگیرند که پیشرفتی که ایران کرده تا همین حدود که البته خیلی مبالغه شده در پیامدهایش، همین حدود را بپذیرند که یک آوانسی به ایران داده بشود و بعد به یک تفاهمی منتهی بشود. جنبهی دیگرش عبارت از این است که قصد و نیت ایران کماکان در جهت توسعهی هرچه بیشتر است و بنابراین شورای امنیت باید اقدامات جدیتر و سنگینتری را در قبال ایران در قطعنامهی جدید بهعهده بگیرد. بسته به جو سیاسیست که تمایل به کدامیک از این دو جنبه دارند.
خود شما کدام یک از این شقوق را، کدامیک از این جنبهها را محتملتر میدانید؟
گزارش البرداعی بیشتر روی جنبهی اول بود، یعنی یک شرایط جدیدی بوجود آمده و این شرایط باید پذیرفته بشود و مذاکرات با توجه به این انجام بگیرد، ولی آمریکا بیشتر نظرش بر این است که این را به عنوان عدم پاینبدی به مفاد قطعنامههای شورای امنیت و یکجانبهگرایی ایران تلقی کنند و برآن شوند که تحریمهای سنگینتری را شورا در پیش بگیرد. بستگی به نظر ۱+۵ و دیگران دارد که آیا حد وسطی را انتخاب میکنند، ضمن پیشبینی تحریمهای گستردهتر باز تاکید بشود که به موازات آن مذاکرات دیپلماتیک را ترغیب بکنند و یا تشویق بکنند.
دقیقا با پایان مهلتی که شورای امنیت برای ایران تعیین کرده و در آستانهی مذاکرات ایران و آمریکا بر سر عراق، امروز بزرگترین مانور نظامی آمریکا در خلیج فارس از آغاز جنگ عراق تاکنون با ۱۷ هزار نفر آغاز شد. تفسیر شما از همزمان شدن این مانور با پایان ضربالاجل برای ایران چیست؟
مانوری که در حال حاضر برپا کردهاند، تاییدیه جدیدیست در پشتیبانی از کشورهای عربی. چون این کشورها در این چندماههی اخیر بهنحو خیلی کاملی به نفع آمریکا بسیج شدند و حمایت خودشان را از تعقیب استراتژیکی آمریکا درمنطقه، موضعگیری آمریکا در قبال مسئلهی تکنولوژی هستهای ایران و خطر حلال شیعی ابراز داشتهاند و اگر شما به آن اصول مندرج در شرمالشیخ توجه بفرمایید، در حقیقت سیاست تعزیز خاطر اعراب است، عبارت از بازنگری در قانون اساسی عراق، بازنگری با بعثیزدایی و مهمتر از هم پیشبینی جایگاهی برای سنیهای عراق فراتر از کمیت آنان در ترکیب سیاسی آینده، یعنی بازنگری که خواهد شد. و این ضمن اینکه اطمینانیست به حمایت آمریکا از کشورهای عربی منطقه، تقارنش با پایان دوماه مدتی که قطعنامهی ۱۷۴۷ پیشبینی کرده بود میتواند این پیام و هشدار را هم درپی داشته باشد.
رسانهها در ایران خیلی سطحی از کنار خبر مانور آمریکا در خلیج فارس گذشتهاند، درحالیکه نمایندهی نیروهای نظامی آمریکا در این مانور دربارهی علت انجام این مانور گفته است که «همیشه خطر تلاش برای بستن راههای بینالمللی دریایی هست و تنگهی هرمز بخصوص در معرض این خطر قرار دارد». به نظر شما یک پیام روشن یا یک اشارهی کاملا روشنی به ایران در این میان وجود ندارد؟
چرا خب. حضور ناوگان آمریکا در خلیج فارس گذشته از اینکه هشداری به ایران باشد، درعینحال مدیریت آزادیهای کشتیرانی در تنگهی هرمز است و بخصوص شایعاتی که همواره مطرح میشود که در صورت بروز خطر درگیری تنگهی هرمز بسته میشود. در حقیقت وجود این مانور میتواند بعنوان جلوگیری از چنین وضعیتی باشد. ولی طرحش بهصورت مانور جدید به نظر من هم پاسخیست به مانورهایی که ایران انجام داده و هم در عینحال حمایت از کشورهای عربیست و حس امنیت آنها و فراتر از آن هشدار جدیدتریست به دولت جمهوری اسلامی ایران و نهایتا اگر چنین قصد و نیتی هم نباشد، تقارنش با بررسی در آیندهی نزدیک مسئلهی هستهای در شورای امنیت، آنها میتواند اثر نسبی خودش را در پی داشته باشد.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور (رادیو دویچه وله)