1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پای صحبت هنرمندان ايرانی در جشنواره “نزديكى دوردست” در برلين

۱۳۸۳ فروردین ۴, سه‌شنبه

از ويژگی های جذاب جشنواره «نزديکی دور دست» در خانه فرهنگهای جهان در برلين، برگزاری ميزگردهای گفتگو و تبادل نظر ميان هنرمندان و علاقمندان آثار آنان است. چنين روددررويی هايی اين امکان را فراهم می آورد، تا بازديدکنندگان جشنواره بتوانند از نزديک با ايده ها و آثار، الگوها و شيوه-ی کار و نيز موانع و مشکلاتی که هنرمندان در راه آفرينش اثر هنری خود با آنها روبرو هستند، آشنا گردند.

صحنه اى از نمايشگاه آثار هنرمندان ايرانى در خانه فرهنگهاى جهان در برلين
صحنه اى از نمايشگاه آثار هنرمندان ايرانى در خانه فرهنگهاى جهان در برلينعکس: AP

از جمله در نشستی که با حضور رز عيسا سرپرست جشنواره به عنوان گرداننده ميزگرد و جمعی ازهنرمندان مقيم ايران مانند: شادی قديريان (عکاس و طراح)، پيمان هوشمندزاده (طراح و نويسنده)، خسرو حسن زاده (نقاش) و مهران مهاجر (طراح و زبان شناس) برگزار گرديد، موضوعاتی چون: علل و انگيزه های روی آوردن به هنر، هنر به مثابه ابزاری برای بيان احساسات درونی انسان، نقش سانسور و فشارهای سياسی در عقيم ساختن يا دامن زدن به خلاقيت های هنری و نيز راه های دور زدن سانسور و چيرگی بر موانع موجود، در کانون بحث و گفتگوی هنرمندان قرار داشت.

هنرمندان در سخنان خود به موضوع تقابل سنت و تجدد در جامعه-ی ايران اشاره نمودند و از جمله خاطر نشان ساختند که جامعه-ی ايران دارای هويتی دوگانه است و در آن سنت و تجدد در کنار هم همزيستی دارند. اين، واقعيتی است که هنرمند ايرانی چه بخواهد و چه نخواهد بايد آن را بپذيرد. اما سانسور و فشارهای مشابه آن، هرگز نتوانسته از خلاقيت هنرمندان ايرانی بکاهد و بر عکس در بسياری موارد، باعث دامن زدن به اين خلاقيت شده است.

هنرمندان دائما در پی ايجاد فضاهای تازه ای برای خلق و عرضه آثار خويشند و به مشکلات و موانعی که بطور رسمی در مقابل آنان ايجاد می شود، تمکين نمی کنند. دور زدن موانع سانسور، کم اثر ساختن فشارهای سياسی و تلاش برای دستيابی به شيوه-ی بيانی تازه در آثار گوناگون هنری، از پی آمدهای منطقی اين چالش و تنش مستمر است. برای هنرمند ايرانی، مواجهه با محدوديت هايی که فرهنگ سنتی در راه ايجاد آفرينش آزاد هنری ايجاد می کند، هرگز به معنی پذيرفتن اين محدوديت ها نيست.

در نمونه فيلم ايرانی به خوبی می توان ديد که سينماگران توانای ايران، با چه ذوق و خلاقيتی، موانع سانسور را از جمله در آنجا که رابطه-ی عشقی ميان زن و مرد را به تابويی تبديل نموده است، دور می زنند و با زبانی نمادين و تصويری، اين موضوع طبيعی و عاطفی را باز میتابانند.

به تمثيل يکی از هنرمندان شرکت کننده در اين ميزگرد، مقابله با سانسور در ايران را میتوان به يک جيره غذايی تشبيه کرد که در اختيار هنرمند قرار داده اند. اگر او همه آن را به يکباره مصرف کند، از گرسنگی خواهد مرد. اما اگر آن را به شيوه ای خردگرايانه تقسيم کند، قادر به ادامه حيات خواهد بود.

هنرمند ايرانی آموخته است که بايد بطور دائم در پی يافتن نقب های تازه ای برای آفرينش هنری خود باشد و يافتن اين نقب های تازه، همان تقسيم بندی خردگرايانه-ی جيره-ی غذايی است. تجربه-ی اين سالهای کار و پيکار به هنرمند ايرانی آموخته است که اثر خوب هنری ماندگار است و عدم دسترسی به نمايشگاهی برای عرضه اثر و يا يافتن بازار برای آن، از ارزش هنری آن نمی کاهد.

بهرام محيی گزارشگر صداى آلمان در برلين

پرش از قسمت گزارش روز

گزارش روز

پرش از قسمت تازه‌ترین گزارش‌های دویچه وله