صبح پنجشنبه، نهم دیماه پوران فرخزاد پس از یک دوره بیماری بر اثر ایست قلبی درگذشت. او شاعر و داستاننویس بود و چند اثر پژوهشی از جمله دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان را تالیف کرده است .
تبلیغات
روز گذشته پزشکان معالج پوران فرخزاد در بیمارستان ایرانمهر تهران حال عمومی او را وخیمتر از روزهای گذشته اعلام کردند.
پیش از ظهر پنجشنبه، نهم دیماه (۲۹ دسامبر) برخی از نزدیکان فرخزاد در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا تائید کردند که این نویسنده، شاعر، مترجم و پژوهشگر معاصر ایران بر اثر ایست قلبی درگذشته است.
از او چند مجموعه شعر و داستان به جا مانده اما بسیاری از صاحبنظران برای آثار پژوهشی و انتقادی او اهمیت بیشتری قائل هستند.
«زیر سایه فروغ نبودم»
"زن از کتیبه تا تاریخ" با عنوان فرعی دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان یکی از آثار پوران فرخزاد است که در سال ۷۸ در دو جلد منتشر شد.
کارنمای زنان کارای ایرانی و چند مجموعه از شعرهای برگزیده شاعران زن از دیگر آثار فرخزاد هستند.
بازسازی مرگهای تراژیک؛ از فروغ فرخزاد تا علی شریعتی
آزاده اخلاقیعکاس و فیملساز ایرانی است که از در رشته کامپیوتر از دانشگاه RMIT ملبورن فارغ التحصیل شده است. مجموعه عکس حاضر برگرفته از نمایشگاه "به روایت یک شاهد عینی" است که اسفند ماه ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد.
عکس: Azadeh Akhlaghi
جهانگیرخان صوراسرافیل، نصرالله ملکالمتکلمین - ۳ تیر ۱۲۸۷ – باغ شاه، تهران
ارداقی: «و این هنگام بود که همه را که بیست و دو تن بودیم با زنجیر و آن حال آسیبدیدگی برده نهاده پیکرهها از ما برداشتند [...] و باید اندیشید که ما چه رنجی میکشیدیم و چه شرمندگی نزد هم میداشتیم. در این میان شکنجه و آزار هم دریغ نمیکردند.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
کلنل محمد تقی خان پسیان - ۱۵ مهر ۱۳۰۰ – مشهد
«در این موقع جنازه برای حرکت آماده میشد. [...] جسد را بر روی توپ گذارده و روی آن را مملو از گل کردند؛ جمعیت مشایع فوقالعاده بود. من تاکنون یک چنان جمعیتی را در هیچ تشییعی ندیدهام. موزیک ژاندارمری در عزای این سرباز رشید و فرزند خلف ایران، در پیشاپیش جنازه با نوای محزون و جگرخراش مترنم بود.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
میرزاده عشقی - ۱۲ تیر ۱۳۰۳ – تهران
«روز هفتم تیرماه سال ۱۳۰۳ شمسی، عشقی آخرین شمارهی روزنامهی قرن بیستم را منتشر کرد. […] با آشنایی که به روحیهی عصبی سردار سپه داشتند همه دانستند که عشقی بر قتل خویش صحه گذاشته است. پس حکم قتل عشقی به محمدخان درگاهی، رئیس نظمیه ابلاغ میشود؛ او باید بمیرد و هرچه زودتر.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
محمد فرخییزدی - ۲۵ مهر ۱۳۱۸ – زندان قصر، تهران
«مشاهده کردم فرخی روی تخت بر خلاف همیشه دراز کشیده، چون همهروزه که ما وارد میشدیم به پا ایستاده و پس از سلام و تعارف چند بیتی اشعار و رباعی که ساخته بود برای ما میخواند... یک پایش از تخت آویزان بود یک دستش روی سینه و دست دیگرش روی شکمش قرار داشت. چشمهایش از حدقه در آمده و باز بود. رنگش کبود و صورتش متورم بود. جرأت نکردم بگویم فرخی را کشتهاند.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
تقی ارانی - ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ – تهران
«مادر دکتر ارانی در متوفیات که فرزند خود را دیده، به قدری جسدش تغییر کرده، که فرزند خود را نشناخته و به ادارهی زندان تلفن کرده که این مرده پسر من نمیباشد. در جواب اظهار داشتهاند که یک نفر دارد جان میکند او را هم میآورند ببینید کدام یک از آنها پسرش میباشد. مادر پیر، دکتر سید احمد امامی را خواسته و پسرش را دکتر نامبرده ملاحظه نموده و به او گفته است همین، جنازهی دکتر ارانی پسر شماست.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
۱۶ آذر
آذر شریعترضوی، مصطفا بزرگنیا، احمد قندچی - ۱۶ آذر ۱۳۳۲ – دانشکدهی فنی، دانشگاه تهران، تهران غلامرضا شریعت رضوی: «در کف سالن خون مجروحان با آب رادیاتورهای سوراخشده در اثر تیراندازی مخلوط شد و به طرف پلههای زیرزمین راه افتاده و منظرهی وحشتناکی به وجود آمده بود. ما با بقیه دوستان که زنده بودیم فرار کردیم.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
فروغ فرخزاد - ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ – تهران
حادثه ساعت چهار و نیم بعد از ظهر دیروز در خیابان لقمانالدوله ادهم دروس، چهارراه مرودشت روی داد. شدت تصادف به حدی بود [که] درب طرف رانندهی استیشن فروغ باز شد و فروغ که سرش به شیشهی جلوی استیشن برخورد کرده بود، پس از باز شدن درب به گوشهی خیابان افتاد و سرش به جدول جوی آب کنار خیابان برخورد کرد و بیهوش شد.
عکس: Azadeh Akhlaghi
محمد مصدق - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ – احمدآباد، ایران
دکتر یدالله سحابی: «دکتر مصدق روزهای آخر به بیماری مبتلا شده بود و پزشکان تشخیص سرطان فک داده بودند و بارها به او تذکر دادند که به سفر خارج برای معالجه راضی شود. دکتر مصدق از پیشنهاد پزشکان برمیآشفت و به فرزندش مرحوم غلامحسین خان مصدق که پزشک بود با تندی میگفت شماها این همه درس خواندید که پدرتان برای معالجه به فرنگ برود؟»
عکس: Azadeh Akhlaghi
غلامرضا تختی - ۱۷ دی ۱۳۴۶ – هتل آتلانتیک، تهران
سند محرمانه ساواک: «هنگامی که جسد تختی به گورستان منتقل میشد ابتدا چند نفر شعار "تختی ما کشته شد" را زمزمه کردند و بعد این شعار به طور ناخودآگاه همگانی شد و همهی مردم این شعار را میدادند.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
صمد بهرنگی - ۱۲ شهریور ۱۳۴۷ – رودخانه ارس، ایران
اسد بهرنگی: «جسد را که آوردند دیدم تقریباً سالم است. برای من تعجبآور بود چهطور جسد بعد از این همه مدت که توی آب مانده و در حدود شش کیلومتر هم از محل حادثه این طرف آمده بود سالم مانده، [...] فقط دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود چیزی شبیه فرورفتگی.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
مرضیه احمدی اسکویی - ۶ اردیبهشت ۱۳۵۳ - تهران
اشرف دهقانی: «بالاخره وقتی رفیق مرضیه متوجه میشود که امکان خروج از محاصره مأموران مسلح رژیم را ندارد شجاعانه با کشیدن اسلحه به آنان حمله میکند و به درگیری با آنها میپردازد. به این ترتیب بود که رفیق مرضیه در یک درگیری مسلحانه با نیروهای ساواک جان باخته و دشمن را از زنده دستگیر شدن خود ناامید میسازد.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
بیژن جزنی – ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ – تپههای اوین، تهران
خسرو تهرانی، مامور ساواک: «عطارپور یا سرهنگ وزیری با مسلسل یوزی به روی آنان آتش گشود و مسلسل را یکی یکی به ما داد. من نفر چهارم یا پنجم بودم که مسلسل به من رسید و وقتی من هم شلیک کردم دیگر آنها زنده نبودند.»
در درگیری خانهی مهرآباد جنوبی ده تن از کادرهای چریکها کشته شدند که به جز حمید اشرف، سایرین عبارت بودند از: محمدرضا یثربی، سیدمحمدحسین حقنواز، غلامعلی خراطپور، محمدمهدی فوقانی، عسگر حسینیابردهی، یوسف قانعخشکبیجاری، طاهره خرم، غلامرضا لایقمهربانی، علیاکبر وزیریاسفرجانی و فاطمه حسینی.
عکس: Azadeh Akhlaghi
علی شریعتی - ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ - ساوت همپتون، انگلستان
سوسن شریعتی: «شریعتی ۴۳ سال بیشتر نداشت و از هیچ مشکل قلبی رنج نمی برد، یک ماهی می شد که به دنبالش بودند و... همه چیز مشکوک بود. سکتهی قلبی را کسی باور نکرد. اگرچه پزشکی قانونی همین را گواهی داد.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
محمود طالقانی – ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ - تهران
روزنامه اطلاعات: «یکی از نزدیکان آیتالله طالقانی که در این لحظات در کنار مجاهد بزرگ قرار داشت به خبرنگار ما گفت شاید یک تعدادی نارسایی در تلفن و تهیهی آمبولانس درصد شانس نجات را کاهش داد. بر اساس گزارشهای رسیده تلاش برای نجات مجاهد بزرگ نتیجهای نداشت.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
مهدی باکری- ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ – جزیرهی مجنون، عراق
قنبرلو، از همرزمان باکری که در جنگ ایران و عراق کشته شد: «درگیری شدت بیشتری پیدا کرده بود که ناگهان آقا مهدی نقش زمین شد. دویدم سمتش و او را برگرداندم. تیر خورده بود به پیشانیاش و از آن خون بیرون میزد. هر چه صدایش کردم، بوسیدمش، فریاد زدم، فایدهای نداشت.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
سهراب شهید ثالث - ۱۰ تیر ۱۳۷۷ - شیکاگو
مهدی پاکشیر: «رفتم پشت در و شروع کردم به کوبیدن بر در. همسایهی مجاور بیرون آمد و به پلیس اطلاع داد. سرایدار و پلیس با هم رسیدند و سؤالپیچم کردند. در را که باز کردند، سهراب همان جلوی در دراز کشیده و به خواب عمیقی رفته بود.»
عکس: Azadeh Akhlaghi
عکس 171 | 17
از این نویسنده چند کتاب نقد نیز برجا مانده که در آنها به نقش زن در آثار احمد شاملو و سهراب سپهری پرداخته شده است.
"کسی که مثل هیچکس نیست" عنوان کتاب دیگری از این پژوهشگر ادبی است که درباره خواهر او فروغ فرخزاد و با همکاری مسعود قاسمزاده تالیف شده و سال ۸۱ توسط نشر کاروان انتشار یافت.
برخی معتقدند پوران فرخزاد همواره در سایه خواهر و بردار نامدار خود فروغ و فریدون زیسته است. او بهمن ماه ۸۶ در گفتوگویی با نشریه اینترنتی "کانون زنان ایرانی" این برداشت را نادرست خوانده و گفته است: «من، فروغ و فریدون همه برای خودمان یک جزیره جدا و مستقل بودیم. بنابراین نه فروغ زیر سایه من بود و نه من زیر سایه او.»
فروغ فرخزاد نیم قرن پیش (۲۵ بهمن ۱۳۴۵) در سن ۳۱ سالگی در یک تصادف درگذشت. فریدون فرخزاد مرداد ۷۱ به طرز فجیعی در شهر بن به قتل رسید. این قتل به ماموران امنیتی رژیم جمهوری اسلامی نسبت داده میشود.
از پوران فرخزاد که در سن ۸۳ سالگی فوت کرده یک مجموعه شعر و پژوهشی درباره میترائیسم در ایران نیز به جا مانده که مجوز انتشار نگرفتهاند.
هفتاد و پنجمین زادروز فریدون فرخزاد، مرد میدانِ بزم و رزم