چهرهپرداز صورتکساز و پویانمای پوینده
۱۳۹۹ دی ۱, دوشنبهپدر نصرتالله کریمی شغل آزاد داشت.
او در یک خانواده سنتی اما هنردوست رشد کرد: «پنج شش سالگی اینقدر عاشق چارلی چاپلین بودم که خیال میکردم چارلی چاپلین هستم. اولین عکس گریم کردهام با پنبه لحافتشک است. ریش و سبیل درست کردهام برای خودم در ۱۰ سالگی.»
۱۳ ساله بود که به بخش آهنگری هنرستان صنعتی آلمانیها در تهران رفت ولی یک سال پس از آن به مدت سه سال در تنها آموزشگاه تئاتر تهران هنرپیشگی و چهرهپردازی آموخت و به عنوان چهرهپرداز و طراح صحنه کار کرد.
۲۰ ساله بود که به گروه تئاتر عبدالحسین نوشین پیوست و هشت سال در نمایشنامههایی چون "اوژِنی گرانده" و "پسر شکلاتفروش" نقش آفرید و چهره پرداخت: «نُه سال طول کشید تا پول جمع کردم و رفتم به ایتالیا، اتریش و چکسلواکی و سال ۱۳۳۲ برای اولین بار فیلم عروسکی دیدم و حیران شدم و تصمیم به تحصیل در رشته فیلم عروسکی گرفتم.»
او در پراگ و رم کارگردانی خواند و در چند فیلم ایتالیایی ساخته "ویتوریو دِسیکا" نقش آفرید و چهرهپردازی کرد.
۴۱ ساله بود که نخستین فیلم "پویانمایی" ایرانی را به نام "زندگی" ساخت که زایش و رویش را در کالبد یک دانه به تصویر کشیده است.
او سپس دو مجموعه تلویزیونی "آقای شاکی" و "پیوند" با درونمایه زندگی زناشویی و همچنین چند فیلم سینمایی را ساخت و کارگردانی کرد.
۴۷ ساله بود که در بحثانگیزترین فیلمش "محلل" نقش آفرید و این خرافه مذهبی را به سختی کوبید و خشکاندیشان را علیه خود برانگیخت.
به خاطر همین فیلم بود که او پس از انقلاب ۵۷ دستگیر شد: «قرار بود اعدام شوم اما چون سیاسی نبودم عفو شدم. اما از فیلمسازی محروم و ممنوع الچهره شدم.»
او که پیش از انقلاب نقبی از چهرهپردازی به صورتکسازی زده بود، فن و حرفهاش را به این کار انداخت: «پیش از انقلاب رویهمرفته بیشتر از شصت تا مجسمه نساخته بودم. شخصیتهایی را که دلم میخواست در تئاتر یا سینما بازی کنم، در قالب این صورتکها ساختهام. هم روحیهام بهتر شده و هم تعدادی از آنها را مردم خریدهاند و با فروش آنها توانستهام زندگیام را بگذرانم. ذهن هنرمند حامله میشود، باید وضع حمل کند و کارش را به شکل یک اثر هنری ارائه دهد.»
نصرت کریمی در ۹۵ سالگی در زادگاهش درگذشت.