«کار فرهنگی» یا تجاوز به حقوق دیگران؟
۱۳۸۵ تیر ۲۳, جمعهxiom of Choice مربوط است.
(براى شنيدن «عصر شنبه» و گفتگو با مامك خادم درباره كپىهاى غيرمجاز آثار Axiom of Choice فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!
اين گروه که سرپرست آن رامین ترکیان و خوانندهاش مامک خادم است از معدود گروههای موسیقی ایرانی است که از سال ۱۹۹۲ در آمریکا مشغول به فعالیت شده و کارش با استقبال ایرانیان و غیرایرانیان مواجه بوده است. احاطهی اعضای گروه به موسیقی سنتی و غربی، در کنار درک و دانش گسترده و جدیتی که در آفرینش آثاری بدیع و دلنشین به کار بستهاند خیلی زود هم توجه اهل فن را به کارشان جلب کرد و هم علاقهی شنوندگانی از طیفهای مختلف را.
و همین توجه فزاینده، نظر عدهای را نیز در ایران به کار آنها جلب کرد که به هیچ وجه جای خوشحالی برای اعضای گروه که نبود، هیچ، مایهی دردسر و دلزدگی آنها را نیز فراهم کرد.
چندی پیش مجموعهی دو سی دی، به نام «واقعه» و از سوی موسسه «آوای باربد»، در ایران منتشر شد که منتخبی از سه آلبوم گروه Axiom of Choice است. منتشرکنندگان این مجموعه که بدون اجازهی صاحبان اثر به کپی کردن آثار آنان دست زدهاند پا را از این نیز فراتر گذاشته و در آنها تغییراتی دادهاند که خود آن را «ویرایش» مینامند.
و حیرتآور اینکه روی جلد این سیدیها به توضیح این عمل نیز میپردازند و مینویسند: «در ضبط و ویرایش نسخهی حاضر، برخی قطعات بیکلام ... شعرگذاری شده و تعدادی قطعات با کلام نیز که در نسخهی اصلی با صدای مامک خادم اجرا شدهاند به خاطر رعایت قوانین و ضوابط انتشاراتی کشور با همخوانی همایون کاظمی ادغام شدهاند.» یکی از قطعاتی که به قول سازندگان این سی دی «ویرایش شده» کاری است به نام «صوفیان و گولها» که در آن مامک خادم رباعیات خیام را میخواند.
ظاهرا زمانی که این سیدی آماده پخش بوده مامک خادم در تهران به سر میبرده اما اعتراضش نزد مقامات ارشاد راه به جایی نمیبرد. مامک خادم در گفتگوی با صدای آلمان در اینباره میگوید: «من سه چهار بار به وزارت ارشاد رفتم و با آنها صحبت کردم. به آنها گفتم که این کار دزدی است و به آن مجوز ندهید. متاسفانه آخرین صحبتی که با من کردند این بود که آنجا یک نهاد قضایی نیست و فقط تصمیم میگیرند که یک موسیقی با قوانین اسلامی را رعایت میکند یا نه. و این که یکی کار کسی دیگری را برداشته ربطی به آنها ندارد.»
و بالاخره این سیدی منتشر میشود و مثلا در همان ترانه «صوفیان ...» آنجا که صدای مامک خادم به عنوان یک واحد موسیقیایی با سازهای دیگر ترکیب میشود همایون کاظمی اشعاری از ابوسعید ابوالخیر را روی آن میخواند. اما اختلاف تنها بر سر کپی غیرمجاز نیست، تغییراتی که در این آثار به وجود آمده نافی اصل و بیانگر سلیقه و درکی متفاوت از موسیقی است. مامك خادم در اينباره میگويد:
«سه سال پیش که در ایران بودم مرا به محل فروششان دعوت کردند و گفتند که ما کار شما را خیلی دوست داریم و میخواهیم اگر بشود برایتان مجوز بگیریم و بیایید بنشینیم صحبت کنیم. من هم آمدم و پرسیدم، شما چه جوری میخواهید مجوز بگیرید. گفتند ما فکر کردهایم اگر صدای یک آقا را روی این کار بگذاریم درست میشود. بعد کار را برای من پخش کردند و من از همان ۳۰ ثانیه اول فهمیدم که اصلا این طرف تمام داستان را اشتباه فکر کرده. بعد خیلی محترمانه به آنها گفتم که این آقا [خواننده مرد] اصلا از لحاظ ذهنی متوجه این کار نشده و این موسیقی باید از لحاظ ذهنی فهمیده بشود که متاسفانه نشده. اما خب، آنها به هر صورت کار را دادند بیرون، در صورتی که قرار نبود این کار را بکنند.»
این کار نه تنها تجاوز به حقوق این هنرمندان که تجاوز به حقوق شهروندان است؛ پایمال کردن حقوق آنها که اصل را نشنیده، با جعل و نسخهی مخدوش آن روبرو میشوند و آنها که با اصل آشنایند و خاطرات شنیدن این آثار را چنین تاراج شده میبینند.
نمونهی دیگر ترانهی «واله» است که با استفاده از غزلی از مولانا خوانده شده. این ترانه کاری «چند صدایی» است که در آن صداهای مختلف تکرار یک ملودی نیستند و هر یک خط ویزهی خود را دنبال میکنند که در نهایت یک ترکیب واحد را میسازند. اما در روایت و ویرایش همایون کاظمی به این «چندصدایی» بودن توجهی نشده و صدای او چنان در پوشاندن صدای مامک خادم سماجت میکند که صداهای دیگر را نیز نادیده گرفته و ساخت کار را به یک اثر «تکصدایی» نزدیک میکند.
بسیاری از شنوندگانی که با اصل کارها آشنایند ربط چندانی میان اصل و این نسخهی «ویرایش» شده نمیبینند. مامک خادم: «این صحبت شما دقیقا همان فکری است که توی ذهن من هم هست؛ که اصلا اینها هیچ ربطی به آن کار اصلی ندارد. موسیقی آن آقا اصلا این تیپی نیست. ایشان یک خواننده درجه سه توی ایران است که کارهای سنتی میکند و مثلا سعی میکند از آقای شجریان تقلید بکند. که هیچ موفق هم نمیشوند. چون خود آقای شجریان خودشان چند تا شاگرد خیلی خوب دارند که آنها خودشان کارهای خوب را انجام میدهند. بقیه که دیگر اصلا این چیزها را متوجه نمیشوند.»
ناشر این سیدیها که خود را «موسسهی فرهنگی و هنری» میخواند، روی جلد «با کمال احترام» از «ذوق و هنر ناب رامین ترکیان و صدای نافذ و زیبای مامک خادم» مینویسد که «هنر و زندگیشان را وقف موسیقی ایرانی و معرفی آن به دنیای غرب کردهاند.» در این نوشته همچنین آمده که «تردیدی نیست که موسیقی Fusion رامین ترکیان در معیارهای انتشار جهانی باید از تکیه بر کلام پرهیز کند.»
اما این «موسسه فرهنگی هنری» با بیاعتنایی به آن «ذوق و هنر ناب» و بیاعتمادی به شعور شنوندگان تشخیص میدهد که «با توجه به اهمیت شعر فارسی در فرهنگ ایرانی و ویژگیهای ذوق شنونده ایرانی در داخل کشور» بهتر است روی قطعات بیکلام هم شعر بگذارد. آقای کاظمی هم برای انجام این کار اشعاری از فریدون مشیری، نیما یوشیج، ابن یمین، شفیعیکدکنی و اخوان ثالث را میخواند تا عکسش روی جلد کنار عکس ترکیان و خادم به عنوان سومین پدید آورندهی این آثار منتشر شود!
در نظر مامک خادم و اعضای گروه، سوء استفادهی مالی از کپی غیرمجاز کماهمیتتر از انجام این عمل زیر عنوان کار فرهنگی است: «کاش از اول میگفت من میخواهم پول بسازم و اصلا هم مسئلهی من مسئله فرهنگی نیست. من هم میگفتم دمتان گرم! سی دیهای ما را همینطوری کپی کنید و بفروشید. بقیه هم دارند همین کار را میکنند و هیچ اشکالی هم ندارد و من هم یک قران آن را نمیخواهم. به آنها گفتم [کارها را] همانجور که هست، مثل بقیه، کپی کنید و ۳ هزار تومان بفروشید و حداقل ۲ هزار و خردهای توماناش برای هر سی دی میرود توی جیبتان! اما آنها میخواستند یک «افه»ی فرهنگی هم بیایند. چون این شرکت تولیدیشان [موسسه فرهنگی و هنری، آوای باربد] میخواهند کارهای مثلا New Age و کارهای آوانگارد بکنند، خواستهاند از ماها هم برای پرستیژ خودشان استفاده بکنند. این است که به این نتیجه رسیدهام که اگر بخواهم این کار را خیلی پیگیری بکنم جز این که به خودم و اعصابم فشار بیاید اتفاق دیگری نخواهد افتاد.»
روی جلد این سیدی به عنوان تیتر دوم عبارتی از یکی ترانهها نقل شده که مصرعی از خیام است: «من زان خودم هر آنچه هستم هستم» اما تنها آن کس میتواند به صدای بلند بخواند «هر آنچه هستم هستم» که هستی خود از یغمای اموال دیگران به دست نیاورده باشد.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران