کودکان کار، کودکانی با دستان خسته
۱۳۸۷ خرداد ۲۳, پنجشنبهروزی نیست که در رسانهها خبری از کودکان کار نشنویم. انسانهایی که باید به ناچار و زودهنگام با دنیای شیرین کودکی خداحافظی کنند و قدم به دنیایی بگذارند که جز خشونت و تبعیض، چیزی برای آنها ندارد. سرانگشتانی زمخت از بافتن فرش، دستان کوچکی که به سختی سنگهای بزرگ را خرد میکنند و جانکندن در کشتزارها یا خانههای ثروتمندان، تنها گویای تصاویر کوچکی از زندگی این کودکان هستند.
کار کردن کودکان به طور رسمی ممنوع است، اما در سرتاسر جهان، بالغ بر ۲۱۸ میلیون کودک روزانه ساعتها در شرایطی خطرناک و غیر انسانی کار میکنند. این در حالی است که کار طاقتفرسا و بهرهکشی از کودکان، آسیبهای جبرانناپذیری به جسم و روان آنها وارد میکند.
در سال ۱۹۸۹ توافقنامه کودکان سازمان ملل به اجرا گذاشته شد و ۱۳ سال بعد، در دوازدهم ژوئن ۲۰۰۲، توافقنامه شماره ۱۸۲ سازمان بینالمللی کار، موسوم به "ILO" ، علیه کار کودکان به تصویب رسید.
ممنوعیت کار کودکان، ایدهای نهچندان قدیمی
اگر رمانهای "چارلز دیکنز" ، نویسنده انگلیسی قرن ۱۹، را خوانده باشید، حتما متوجه خواهید شد که مبارزه با کار کودکان و بهرهکشی از آنها بهعنوان نیروهای کار ارزانقیمت، ایدهای تقریبا جدید است. موج مخالفت با کار کودکان به آرامی در اروپا شکل گرفت و بعدها با تصویب توافقنامه کودکان سازمان ملل، چهرهای بینالمللی پیدا کرد. در این توافقنامه آمده است که کودکان بایستی در برابر هرگونه بهرهکشی اقتصادی محافظت شوند.
مفهوم "کودکی" به عنوان برههای از زندگی که در آن رشد جسمی و ذهنی فرد صورت میگیرد، در بسیاری از کشورها وجود ندارد. بر این اساس "یوانه دان" (Joanne Dunn) عضو صندوق حمایت از حقوق کودکان سازمان ملل متحد (UNICEF) تعریف عمومیای که جامعهی جهانی حدود ۲۰ سال پیش از واژه "کودکی" ارائه داد، را پیشرفتی بزرگ میداند.
«بر اساس توافقنامه حقوق کودکان، کودک به کسی گفته میشود که کمتر از ۱۸ سال سن داشته باشد. کار کودکان نیز به کاری گفته میشود که دسترسی کودک به آموزش را مختل کرده و بر روند رشد اثر منفی میگذارد».
در توافقنامه حقوق کودکان سازمان ملل آمده است که کودکان تا سن ۱۴سالگی نباید کار کنند و از سن ۱۵ سالگی هم تنها باید شغلی بیخطر داشته باشند. با وجود این بر اساس گزارشهای سازمان جهانی کار (ILO) حدود ۲۱۸ میلیون کودک در سراسر جهان کار میکنند که بسیاری از آنها در بخش کشاورزی مشغولند.
فقر عامل اصلی اشتغال کودکان
"فرانک هاگمن" (Frank Hagemann) عضو پروژه سازمان جهانی برای مبارزه با کار کودکان، معتقد است کودکان بسیاری هستند که با شیوههای وحشتناکتری از کار مواجهاند: «از یکسو کودکانی هستند که به دام باندهای فحشا میافتند یا گرفتار گروههای خرید و فروش کودکان میشوند یا در مناطق جنگی دست به اسلحه میبرند. کودکانی هم وجود دارند که بهدلیل قرض والدین به بردگی برده میشوند یا وادار به کار میشوند. این نوع از کار به اعتقاد من بدترین حالت از کار کودکان است که بیش از ۹۰ درصد از کودکان در این شرایط مشغول به کار هستند» .
فقر مهمترین عامل کار کودکان در جهان است. کودکان کارگرانی ارزان، مطیع و به دور از حاشیهاند که در تشکلات کارگری هم عضویت ندارند. از اینرو بسیاری از کارفرمایان آنها را به نیروهای کار بزرگسال ترجیح میدهند. بسیاری از والدین فقیر مجبورند علاقهمندند کودکان خود را به مدرسه بفرستند تا سر کار؛ مگر اینکه فشار خارجی آنها را مجبور کند. البته بسیاری از خانوادهها چارهی دیگری ندارند.
هاگمن میگوید: «این مسئله به دلیل شیوع گسترده بیماری ایدز در آفریقا یک مشکل اساسی است، نه تنها برای دختربچهها که حتی برای پسرها. اگر والدین از این بیماری نمرده باشند، توانایی کار کردن ندارند. در چنین شرایطی کودکان کمکخرج نیستند بلکه نانآور خانوادهاند. این "کار کودکان" به معنای واقعی کلمه است» .
کمبود آموزش، نتیجه یا عامل؟
برای شکستن سیکل معیوب و بسته "فقر" و "کار کودکان" باید شرایط دسترسی کودکان به آموزش فراهم شود، همانطور که در توافقنامه کودکان سازمان ملل تصریح شده است. میان فقر و کار کودکان رابطه مستقیمی وجود دارد. به هر ترتیب کمبود آموزش در میان کودکان کار، هم عاملی است که به این معضل دامن میزند و هم خود یکی از نتایج بارز آن است. گاهی کار کودکان از نسلی به نسل دیگر به ارث میرسد. بسیارند کودکان کاری که به مدرسه هم میروند، اما عموما نسبت به همکلاسیهای خود بازده علمی کمتری دارند.
راهحلهای پیشنهادی
در جهت مبارزه با مشکل کار کودکان، در کشورهای در حال توسعه ابتکاراتی صورت گرفته است. از جمله اینکه کودکانی که مجبور به کار هستند میتوانند در مدارسی شرکت کنند که ساعات درس متغیری دارند.
در کنار مسئله آموزش، باید جنبههای دیگری از زندگی کودکان نیز تغییر کند. مثلا بایستی شرایط زندگی آنها طوری تغییر پیدا کند که یک کودک مجبور نباشد به جای رفتن به مدرسه، وقت خود را صرف آوردن آب آشامیدنی از چشمه کند.
بسیاری از کودکان در معرض آسیب ناشی از سموم و آفتکشها هستند. فراهم کردن آب آشامیدنی سالم و مراکز درمانی از دیگر مواردی هستند که وقت بیشتری را در اختیار کودکان برای تحصیل و آموزش قرار میدهند.
بر اساس گزارشهای ILO در سالهای گذشته از شمار کودکان کار کاسته شده است. در حالی که در سال ۲۰۰۰ تعداد کودکان کار ۲۴۵ میلیون نفر برآورد شده بود، این رقم در سال ۲۰۰۴ با کاهشی ۶۵ میلیون نفری مواجه شد.
اینکه آیا این روند مثبت ادامه پیدا خواهد کرد، در گزارش بعدی سازمان جهانی کار مشخص خواهد شد که در سال ۲۰۱۰ منتشر میشود.