1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گامی بزرگ برای صلح جهانی؟ • مصاحبه

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

پس از چند دهه تجهیز، حالا از محدود کردن سلاح‌های اتمی و عدم استفاده از آن صحبت در میان است. آیا پیمان تسلیحاتی جدید آمریکا و روسیه قدمی است در راه تحولی بزرگ، آنچنان که سیاستمداران دو کشور می‌گویند؟

عکس: AP

از این گذشته سیاست آمریکا در قبال ایران چه خواهد شد، بخصوص پس از سخنان دیروز محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران که در پرخاش به بارک اوباما از جملاتی استفاده کرد که در ادبیات دیپلماتیک رایج نیست.
گفت‌وگو با دکتر منصور فرهنگ نماینده سابق ایران در سازمان ملل


دویچه‏وله: آقای فرهنگ، پیمان تسلیحاتی جدیدی که امروز بین امریکا و روسیه در پراگ به امضا رسید، برای صلح جهانی تا چه اندازه اهمیت دارد؟

.منصور فرهنگ: باید اشاره کرد به این که عهدنامه‏ی منع گسترش تسلیحات هسته‏ای که در سال ۱۹۷۰ به تصویب رسید، سه اصل داشت: یکی تعهد امضا کنندگان به امتناع از دست‏یابی به سلاح هسته‏ای است؛ دوم تعهد پنج کشور امضا کننده‏ی عهدنامه که دارای تسلیحات هسته‏ای بودند، به حرکت در جهت کاهش زرادخانه‏های‏شان و با هدف خلع سلاح هسته‏ای است؛ سوم این که کشورهای دارای تکنولوژی هسته‏ای به امضاکنندگان عهدنامه کمک می‏کنند و یا تکنولوژی هسته‏ای به آنان می‏فروشند که برای مقاصد علمی و صلح‏آمیز و تولید انرژی از آن‏ها استفاده کنند.
واقعیت امر این است که در ۶۵ سال گذشته هیچ اقدام اساسی‏ای برای کاهش تسلیحات هسته‏ای بین روسیه و امریکا انجام نشده است. هدف عهدنامه‏ی امروز این است که با توجه به پیشرفت تکنولوژی، در صدور تکنولوژی به کشورهای دیگر دقت و محدودیت‏های بیشتری انجام بگیرد و هم‏چنین امریکا و روسیه دارند خود را متعهد می‏کنند که تعداد کل تسلیحات هسته‏ای قابل استفاده‏ی خود را کاهش بدهند. البته این توافق باید مورد تایید مجالس امریکا و روسیه قرار بگیرد تا بتواند عملی شود.

دکتر منصور فرهنگ استاد نماینده سابق ایران در سازمان مللعکس: DW

به این ترتیب، می‏توان امضای این عهدنامه را یک گام تاریخی پراهمیت نامید؟

هدف اصلی توافق این بوده است که در جهت خلع سلاح هسته‏ای پیش بروند. قرار شده که تعداد تسلیحات هردو کشور از ۱۵۵۰ بیشتر نشود. بنابراین اگر هر طرف ۱۵۰۰ سلاح هسته‏ای دورزن داشته ‏باشند، چندین بار برای نابودی یک‏دیگر توانایی دارند.
مگر این که امضای این توافق‏نامه زمینه‏ای بشود برای کاهش بیشتر تسلیحات هسته‏ای و نه تنها کاهش تسلیحات هسته‏ای که دارند، بلکه تولید تسلیحات هسته‏ای که از نظر کیفیت مؤثرتر از تسلیحات گذشته است.
این اقدام امیدوارکننده و مثبتی است، ولی به خودی‏ خود تاثیر اساسی‏ای روی خطر تسلیحات هسته‏ای در جهان ما ندارد.

یکی از کشورهایی که در این میان، بیش از همه در باره‏ی آن صحبت می‏شود، ایران است. آقای اوباما در سخنان خود در پراگ، مجدداً از ایران خواستند که به تعهدات بین‏المللی پای‏بند بماند. به نظر شما، ایران تا چه اندازه می‏تواند تحت تاثیر چنین معاهده‏ای قرار بگیرد؟

ابتدا این نکته را اشاره کنم که امریکا تنها کشور دارای تسلیحات هسته‏ای است که هرگز خود را متعهد به عدم استفاده‏ی اولیه یا تهاجمی از سلاح هسته‏ای نکرده است. روسیه، چین، فرانسه، انگلستان، هند و حتی اسراییل و پاکستان همه گفته‏اند که اولین کشوری نخواهند بود که از سلاح هسته‏ای استفاده خواهند کرد. یعنی به طور تلویحی می‏گویند که فقط زمانی که مورد حمله‏ی هسته‏ای قرار بگیرند، از سلاح هسته‏ای استفاده می‏کنند.
امریکا هرگز چنین موضعی را نگرفته بود. پرزیدنت اوباما برای اولین بار در موضع امریکا تغییری ایجاد کرده است که هرچند به پای اروپایی‏ها نمی‏رسد، اما قابل‏ توجه است.
اوباما می‏گوید که امریکا از تسلیحات هسته‏ای علیه کشورهایی که امضا کننده‏ی عهد‏نامه‏ی منع گسترش تسلیحات هسته‏ای هستند، تحت هیچ عنوانی استفاده نمی‏کند. اما دو کشور ایران و کره‏ی شمالی را استثنا می‏کند. به این دلیل که این دو کشور به تعهدات خودشان، به عهدنامه‏ی منع گسترش تسلیحات هسته‏ای وفا نکرده‏اند و بر مبنای گزارشات آژانس بین‏المللی انرژی هسته‏ای، ناقض تعهدات خود هستند. بنابراین این امکان وجود دارد که برای مهار کردن این کشورها، امریکا از سلاح هسته‏ای استفاده کند.
این امر به طور تلویحی بیان شده است، ولی تردیدی نیست که استثنا کردن ایران و کره‏ی شمالی در موضع امروز امریکا، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

آقای متکی از امکان توافق بر سر مبادله‏ی سوخت صحبت کرده و رییس سازمان انرژی اتمی ایران، آقای علی‏اکبر صالحی هم از وجود دو کمپ در غرب سخن گفته است که یکی می‏خواهد موضوع را بحرانی کند و دیگری می‏خواهد آن را عقلانی حل کند. به نظر شما، عین این دو کمپ را در سیاست ایران هم می‏توان یافت؟

دقیقا؛ اتفاقاً خیلی جالب است که عناصر و گروه‏هایی در مجامع سیاست خارجی امریکا بوده‏اند و هستند که می‏خواهند از طریق مسالمت‏آمیز و استفاده از گزینه‏ی دیپلماسی، با ایران به توافقی برسند که برای طرفین قابل تحمل باشد.
برای این گرو‏ها و عناصر، اوباما در یک سال اول ریاست جمهوری خود نقش بسیار مهم و مؤثری را ایفا کرد. چرا که او بیش از یک سال تلاش کرد که وارد مذاکره‏ی بدون قید و شرط با ایران بشود. بالاتر از این، حق ایران را برای غنی‏سازی اورانیوم از جهت تامین سوخت داخلی پذیرفت.
یعنی امیدوار بودند که با پذیرفتن حق ایران در غنی‏سازی اورانیوم و مذاکره‏ی بدون قید و شرط، طرفین بتوانند، دست‏کم، در جهت رسیدن به توافقی حرکت کنند. ولی متاسفانه ایران هیچ پاسخ امیدوارکننده و مثبتی به این کوشش آقای اوباما نداد. تا جایی که امروز اوباما و طرفداران او خیلی مأیوس شده‏اند از این که گزینه‏ی دیپلماسی بتواند کارساز باشد.
حال لحن سخن آقای احمدی‏نژاد و پرخاش‏گری او به شخص پرزیدنت اوباما، موضع طرفداران حل مسالمت‏جویانه‏ی تنش هسته‏ای ایران را کاملا تضعیف می‏کند و برعکس، آب به آسیاب جناح‏ها و عناصری می‏ریزد که رژیم ایران و به خصوص احمدی‏نژاد را بری از عقلانیت و فراست می‏دانند و استفاده از تهدید و تحریم و حتی حمله‏ی نظامی به تاسیسات هسته‏ای و پایگاه‏های نظامی ایران را تنها راه مهار کردن ایران می‏دانند.
بنابراین باید گفت که دست راستی‏ترین سیاست‏مداران و تحلیل‏گران در امریکا و به احتمال زیاد در اروپا، محمود احمدی‏نژاد را یار ناخواسته‏ی خود می‏دانند. چون با استفاده از گستاخی کاملا غیرمتعارف او، افکار عمومی امریکا و اروپا را در جهت اعمال خشونت علیه ایران، آماده می‏کنند.

مصاحبه‌گر: نیلوفر خسروی
تحریریه: بهمن مهرداد

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه