یادی از هامفری بوگارت، چهرهی فراموشنشدنی هالیوود
۱۳۸۸ دی ۴, جمعههامفری بوگارت در سال ۱۸۹۹ در نیویورک متولد شد. او پس از خدمت در ارتش آمریکا به فعالیتهای پشت صحنه پرداخت و در تئاتر نقشهایی را ایفا کرد. گام بعدی راهیابی به سینما بود و بازیگری در فیلمهایی حادثهای چون «یک شیطان با زنان» و «زنان تمام ملل».
بوگارت پس از ایفای نقش در ژانرهای ملودرام و حادثهای و جنایی، با نقشآفرینی در فیلمهایی مانند شاهین مالت (محصول سال ۱۹۴۱، ساخته جاو هیوستون) تواناییهای خود را به نمایش گذاشت و پرده سینماها را تسخیر کرد .«کازابلانکا»، «داشتن و نداشتن»، «ملکه آفریقا» و «سابرینا» از دیگر فیلمهای به یادماندنی این هنرپیشهی معروف هستند. بوگارت در سال ۱۹۵۷ در پی ابتلا به سرطان درگذشت.
"نقاب تلخ بیتفاوتی" در کازابلانکا
هامفری بوگارت در فیلم فراموش نشدنی «کازابلانکا» جمله معروفی دارد: «من برای هیچ کس جانام را به آب و آتش نمیزنم ... دیگر برای هیچ چیز نمی جنگم، فقط برای خودم!»
بوگارت نقش «ریک» صاحب رستورانی در شهر کازابلانکا (در مراکش) را بازی میکند. زمان جنگ دوم جهانی است و مبارزان مقاومت در برابر فاشیسم، از خاک اروپای اشغال شده میگریزند و به کازابلانکا میآیند تا از آنجا به طور پنهانی به آمریکا بروند.
او در نقش این آمریکائی تبعیدی و تک رو، بدبین و بدون آرمان، نه به کسی و نه به جائی تعلق دارد و در این جنگ طرف هیچکس نیست. وقتی می گوید «من برای هیچکس جانم را به آب و آتش نمیزنم»، معنیاش این است که حاضر نیست به کسانی که به او پناه میآورند کمکی کند.
اما این ماسک تلخ بیتفاوتی، ظاهری است؛ فقط زخمی قدیمی از یک عشق شکست خورده را میپوشاند. کافی است این عشق او، اینگرید برگمان در نقش «ایلسه»، پس از سالها در رستوران او ظاهر شود تا ریک بار دیگر جان خودش را گرو بگذارد.
و همین رمانتیسیسم پنهان زیر ماسک خشن و بیتفاوت چهره «مرد زشت» هالیوود است که او را به یادماندنی میکند. هامفری بوگارت (یا «بوگی») دل زنها را به دست میآورد، زیرا با آنکه خشن است و دست بزن دارد، اما هسته اخلاقی عمق وجود او از چشم این زنان پنهان نمیماند.
نقشآفرینی در ژانرهای مختلف
هامفری بوگارت از سالهای ۱۹۲۰ تا میانهی سالهای ۱۹۵۰ میلادی فیلمهای زیادی ساخت، اما معروفترین آنها، فیلمهای «نوآر» یا فیلمهای تیره و بدبینانه اکسپرسیونیستی هالیوودی بودند که نسخه متفاوتی از همین الگوی شخصیتی را عرضه میکردند.
او در شمار گروهی از بازیگران هالیوود در دوران «ستارهسازی» بود که همه جور نقشی در هرگونه فیلمی بازی کردهاند، اما تنها نوآرهای آنها به یاد مانده است: رابرت میچام، آلن لاد، رابرت رایان، سترلینگ هایدن، ری میلاند، دانا آندروز، باربارا ستانویک، ادوارد جی رابینسون، و حتا اورسن ولز.
هامفری بوگارت در بهترین فیلمهایش، فیلمهایی مثل «شاهین مالت»، «کازابلانکا»، «داشتن و نداشتن»، «خواب بزرگ»، «ارزیابی مرگبار»، «گذرگاه تیره»، «کی لارگو»، «در مکانی خلوت» و «ساعات ناامیدی» همیشه چند قدم فراتر از حد متعارف ریسک و خطر، در کنار مرگ راه میرود.
بوگارت در نقش یک کارآگاه خصوصی تفاوتهای ظریفی را به نمایش میگذاشت. شخصیت «سام سپید» (کارآگاه همیشگی داشیل هامت)، در فیلم «شاهین مالت» اعتماد به نفس دارد و بر همه چیز مسلط است.
اما شخصیت «فیلیپ مارلو» (کارآگاه همیشگی ریموند چاندلر) در فیلم «خواب طولانی»، بیشتر اوقات سردرگم و بدون سرنخ است و ضعفهایش، او را در بیشتر طول ماجرا در ابهام نگه میدارد. تماشاچی بیشتر از او می داند. او میتواند فریب بخورد و از همین رو نگاهش به جهان به مراتب تلخ اندیشتر و تاریکتر است.
بوگارت به خوبی، جهان مملو از بی اعتمادی چاندلر را منتقل میکند: هیچ معمائی سرانجام به تمامی حل نمیشود یا به قول منتقد معروف آمریکایی آندرو ساریس، «جهانی رمزگونه که حضور شر در آن هیچگاه به قدر کافی توضیح داده نمیشود.»
در دو فیلم معروف هاورد هاکز، «داشتن و نداشتن» و «خواب بزرگ»، زوج معروف لورن باکال و هامفری بوگارت (که در نشریات عامه پسند به نام «بوگی ـ باکال» مشهور بودند) به وجود میآید.
چهره بوگارت پشت دود سیگار با نگاه پوزخندآمیز اما تراژیک و لحن همیشه طعن آلودش که میرساند جایی نه چندان دور مرگ به کمین او نشسته و او نه تنها این را میداند بلکه با بی تفاوتی به استقبال آن هم میرود، چهرهای همیشه بیاد ماندنی است.
AK/SA