یادی از هربرت فون کارایان، امپراتور پهنه موسیقی
۱۳۹۳ تیر ۲۵, چهارشنبههنگامی که از درون تاریکی اسرارآمیز، خطوط فلزآسایی میدرخشند و حلقههای نقرهفام موی سر مردی پیر در اهتزاز است و دست او چوب رهبری ارکستر را پرقدرت بلند میکند، میتوان مطمئن بود که با تصویری از هربرت فون کارایان روبرو هستیم.
شروع "معجزه کارایان"
همه چیز با "تریستان" ریشارد واگنر در اوپرای برلین ـ که در آن زمان اوپرای دولت پروس نامیده میشد ـ و عنوان بزرگی در روزنامه آغاز شد.
"ادوین فون در نول"، اواخر ماه اکتبر سال ۱۹۳۸ در روزنامهی "برلینر تسایتونگ آممیتاگ"، برای مقالهی خود عنوان "معجزهی کارایان" را برگزیده بود. این آغاز پیشرفت شغلی بیمانندی بود. هربرت فون کارایان در ۲۱ سالگی مصمم شد که پیشهی موسیقی را از بنیاد فراگیرد و به عنوان دستیار رهبرارکستر، به تئاتر شهر اولم رفت، جایی که به زودی به نخستین رهبر ارکستر مجلسی ارتقا یافت.
کارایان گفته بود: «و این آن چیزی است که من امروزه در رهبران جوان ارکستر نمیبینم. نخست اینکه آنان به اندازهی کافی پیانو نواختن نمیدانند. و دوم اینکه نمیدانند آدم باید با خواننده چگونه رفتار کند. ببینید، ما که ناچار بودیم مکتب سخت ایالت کوچکی را از سربگذرانیم، هر کدام همزمان رهبر ارکستر مجلسی، دستیار رهبر ارکستر و رییس کر خود بودیم.»
در کنار تسلط بر پیشهی موسیقی، بلندپروازی و غریزهی پیشرفت شغلی، ویژگیهای شخصیتیای بودند که کاریان را به آن چیزی تبدیل ساختند که شد.
وی در کنار اینها، از انرژی فوقالعاده و هدفگذاری دقیق، رانش به سوی کمال و ارادهای راهبردی برای کنترل همهی ظرفیتها برخوردار بود. هربرت فون کارایان از آغاز همهی این خصوصیات را پیگیرانه و بیش از هر موسیقیدان همعصر خود، در خدمت اجرای موسیقی، تولید و بهرهبرداری تجاری آن قرار داد.
هربرت فون کارایان جوان، در سومین دههی زندگیاش برلین را تسخیر کرد. ناسیونالسوسیالیستها به "ویلهلم فورتونگلرز" اعتماد چندانی نداشتند و از همینرو، کارایان را به عنوان رقیب او علم کردند. کارایان با چیرهدستی از این موقعیت استفاده کرد. در سال ۱۹۳۹ یعنی سال آغاز جنگ جهانی دوم، کارایان رهبر ارکستر مجلسی اوپرای برلین شد و هدایت کنسرت سمفونی ارکستر مجلسی دولت پروس را برعهده گرفت. "معجزهی کارایان" آغاز شده بود.
دوران اوج
پس از جنگ، مدت کوتاهی شغل رهبری ارکستر را برای کارایان ممنوع کردند. وی در این زمان، با "والتر لگ" تولیدکنندهی صفحات موسیقی و بنیادگذار ارکستر فیلارمونی آشنا شد. بدینسان بخش دوم "معجزهی کارایان" شروع شد.
پس از آن، عروج بیوقفهی کارایان در صحنهی موسیقی اروپا آغاز گردید. وی رییس هنری جامعهی دوستداران موسیقی وین، رییس اوپرای وین، مدیر هنری جشنوارهی زالتسبورگ و نیز اوپرای "اسکالا" در میلان شد. این چند نام، نشانگر دامنهی برد هنری کارایان است.
نادر مشایخی، رهبر پیشین ارکستر سمفونیک تهران، کارایان را رهبری فوقالعاده برای اپراهای ایتالیایی، آثار بتهوون و کارهای واگنر میداند و میگوید: «بهویژه اجراهای آثار بتهوون به رهبری کارایان یک حالت خاصی دارند. مثلا محال است که سمفونی ۹ بتهوون به رهبری کارایان را با رهبر دیگری اشتباه گرفت.»
بخت و اقبال در زندگی
پس از درگذشت ویلهلم فورتونگلرز در سال ۱۹۵۴، کارایان برای مادام العمر به عنوان جانشین او، رهبر اصلی ارکستر و مدیر هنری فیلارمونی برلین شد. همکاری با فیلارمونی برلین، خوششانسی بزرگ زندگی او بود.
خود او گفته بود: «فوقالعاده در این کار این است که از جوشخوردن ۱۲۰ انسانی که خواست یکسانی دارند و کار یکسانی میکنند، ناگهان شخصیت ویژهای پیکر میگیرد. این رمز پرواز پرندهای است که من بیوقفه میتوانم هر بار از نو آن را بنگرم. زیرا آدم نمیتواند از خود بپرسد، چطور چنین چیزی رخ میدهد. این یک روح جمعی است ـ یا هر نامی که میخواهید بر آن بگذارید ـ که برپایهی قوانین خودش عمل میکند. هنگامی که این آدمها یا پرواز جمعی پرندگان را مینگرید، میبیند که هیچیک خطا نمیکنند، در ارکستر هم چنین است. ناگهان همه چیز خودبهخود عمل میکند.»
همکاری کارایان با فیلارمونی برلین، مدت کوتاهی پیش از مرگ او در سال ۱۹۸۹ پایان یافت. هربرت فون کارایان به شخصیتی چون "رییس کل موسیقی اروپا" تبدیل شده بود. او مانند عنکبوتی در شبکهی خود نشسته بود و با تارهایش، حیات موسیقی سدهی پیش را هدایت میکرد.
او با شرکتهای تولید صفحه قراردادهای گوناگون داشت و سرانجام از سال ۱۹۸۳ شرکت تولیدی خود را ساخت. او از همهی وسايل ارتباطی برای نمایش و تبلیغ کارهای خود سود میبرد. بازتولید فنی برنامههای ضبط شده و بهرهبرداری تجاری از آنها نیز بخشی از راز "معجزهی کارایان" و موقعیت استثنایی بیرقیب هنری و رسانهای اوست.