یوپ دروال، "پاشا"یی نرمخو (۱۹۷۸ تا ۱۹۸۴)
۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبهفضیلتهای اخلاقی و بیش از هر چیز "بخشش"، در کنار کسب مهارت بازی با توپ، از شعارهای اصلی هلموت شون بودند که به مربیان پس از او هم منتقل شدند. یوزف یوپ دِروال (Jupp Derwall)، ۶ سال دستیار هلموت شون بود و بنا بر سنت فدراسیون فوتبال آلمان در آن زمان، جانشین سرمربی شد. او نیز ترجیح میداد به جای تندی و رفتار ریاستمآب، با اطرافیان خود پدرانه و دوستانه برخورد کند.
(گالری عکس: سرمربیان تیم ملی آلمان از ابتدا تا کنون)
وی در فاصلهی سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۴ که سرمربیگری تیم آلمان را بر عهده داشت، بهجای تحدید یا کنترل بازیکنان و تبدیل اردوی تمرین به پادگان نظامی، سیاست به اصطلاح "قلادهی بلند" را در پیش گرفت و محل اردوی تیم را برای شاگردانش به "هتلی مجلل" تبدیل کرد.
این سیاست دروال بر آزادی عمل، اتکای به نفس و مسئولیتپذیری فردی استوار بود. البته همین روش مدیریت نیز سبب سرنگونی او شد. آنچه دروال بهعنوان آزادی عمل برای تحقق خلاقیت میفهمید، به سستی و سهلانگاری تعبیر میشد و گروهی از بازیکنان تیمش از این طرز برخورد سوءاستفاده میکردند. حتی نایبقهرمانی ارزشمند سال ۱۹۸۲ نیز در سایهی انتقادها به این رفتار مربی رنگ باخت.
ماجرای پاتریک باتیستون
در مرحلهی نیمهنهایی مسابقات جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا دو تیم فرانسه و آلمان در شهر "سِویلا" به دیدار هم رفتند.
هارالد شوماخر، دروازبان آن زمان آلمان، مرتکب خطایی شدید بر پاتریک باتیستون، مدافع فرانسه گردید که دقایقی پیش از این رویداد وارد میدان شده بود. شدت این خطا به اندازهای بود که که مدافع پیشتاختهی فرانسوی برای لحظاتی بیهوش شد؛ به مغز و مهرههای ستون فقرات او آسیب رسید و دو دندانش هم شکست.
دروازبان آلمان برای این خطا حتی کارت زرد هم نگرفت و در پاسخ به تماشاچیان معترض، بطری آب به سوی آنها پرتاب کرد. شوماخر پس از بازی نیز در اظهار نظری سراسر غرور، گفت: «پول دندانهای مصنوعیاش را میدهم.»
این موضوع حتی تنش سیاسی نیز میان دو کشور ایجاد کرد و باز هم تصویر "آلمانیهای مزخرف" را در رسانههای کشور همسایه بازتاباند. آلمان دیدار یادشده را در ضربات پنالتی برد اما در فینال با نتیجهی ۳ بر یک مغلوب کابوس خود، ایتالیا شد. بسیاری از منتقدان یوپ دروال، رفتار دروازبان تیم ملی آلمان را حاصل عدم قاطعیت این مربی میدانستند.
دروال در سال ۱۹۸۴ و تنها ۶ سال پس از آغاز سرمربیگری خود، در پی حذف شاگردانش در مرحلهی گروهای مسابقات جام ملتهای اروپا در سال ۱۹۸۴ در فرانسه، از سمت خود کنار گرفت؛ مدتی که در سنت فدراسیون فوتبال آلمان در آن زمان، عمر کوتاهی برای یک مربی محسوب میشد. البته به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، ناکامی یادشده بیش از هر چیز زادهی کاستیهای لیگ دستهی برتر آلمان (بوندسلیگا) بود تا شخص مربی تیم ملی.
یوپ دروال با دلگیری کنار رفت، زیرا معتقد بود که سزاوار چنین برخوردی نبوده است. این شرایط اما چندان طول نکشید: این مربی آلمانی پس از مدت کوتاهی مربی و مدیر فنی تیم گالاتاسرای استانبول در ترکیه و نیز رابط فوتبال این کشور با آلمان شد. منتقدان دو آتشهی روزهای پیشین زبان نرمتری در پیش گرفتند و از "ارتقای افسانهای" مربی سخن راندند؛ مربیای که اکنون به "پاشای فوتبال ترکیه" مشهور شده بود.
دانشگاه آنکارا به دلیل فعالیتهای دروال، بهویژه در عرصهی تحکیم روابط ترکیه و آلمان، دکترای افتخاری به او اعطا کرد و رئیس جمهور آلمان نیز نشان افتخار درجه یک را به سینهی دروال زد.
پس از دروال این هلموت بِنتهاوس، مربی سرشناس تیم اشتوتگارت بود که به جانشینی او فرا خوانده شد، اما باشگاه مجوز ترک تیم را به بنتهاوس نداد. اریش ریبِک هم که مدتها دستیار دروال بود، از این مقام بینصیب ماند و در نهایت این فرانتس بکنباوئر، قیصر فوتبال آلمان، بود که سکان تیم ملی را در دست گرفت.
یوپ دروال در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۷ در سن ۸۰ سالگی و در پی یک بیماری سخت و کوتاهمدت درگذشت. هیئتی بزرگ از فدراسیون فوتبال آلمان به سرپرستی تئو تسوانتسیگر، رئیس فدراسیون، در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. تسوانتسیگر در این مراسم، مربی اسبق را "یکی از چهرههای برجستهی فوتبال آلمان و شخصیتی اصیل" خواند.
کارنامهی یوپ دروال در مقام سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان در یک نگاه:
۶۷ بازی / ۴۴ برد / ۱۲ تساوی / ۱۱ شکست / قهرمانی اروپا در سال ۱۹۸۰
PB/SA