یک بازی فیسبوکی؛ بیایید داخل کیف هم را نگاه کنیم
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبهبیشتر کیفها درشان یا زیپ دارد یا دکمه. نشانهای از اینکه قرار نیست هر کسی بتواند سرک بکشد داخل کیف دیگری و ببیند محتوای آن چیست. جنس کیفها هم اغلب چیزیست که مانع از مشاهدهی داخل آن میشود. در معدود مواردی کیفهایی وجود دارند که جنسشان به گونهایست که داخل آن هویداست. این کیفها که چندان کاربردی به نظر نمیآیند شاید برای دیگران بسیار جذاب باشند، وسیلهای برای محک زدن صاحب آن. چرا که میتوانی ببینی صاحب کیف وقتی باید با توجه به حجم کیف وسایل مورد نیازش را الویتبندی کند، چه چیزهایی داخل آن گذاشته است: یک شیشه عطر یا یک ژاکت، یک کتاب یا یک کیف پول حجیم؟
برای بعضی هم البته اینکه داخل کیف دیگران سرک بکشند شغل است، مثل مسئولان امنیت پرواز فرودگاهها یا شغلهایی نظیر آن. اما در زندگی عادی کم پیش میآید که امکان داشته باشی ببینی در کیف دیگران چه میگذرد. چیزی که اگرچه ضروری به نظر نمیرسد ولی میتواند جذاب باشد. لااقل میتواند سوژهای باشد برای یک کار گروهی.
«توی سایتهای عموماَ خارجی میگشتم و عکسهایی میدیدم که موضوعشان "محتویات کیف" بود، خیلی برام جالب بود، نزدیک یک ماه مدام چک میکردم و عکسهایی را که افراد از محتویات کیفشان میگرفتند و میگذاشتند نگاه میکردم. تا اینکه یک هفته پیش به ذهنم رسید که من هم یک بازی راه بیاندازم بین دوستانم در فیسبوک و از آنها بخواهم محتویات کیفهایشان را بریزند بیرون و عکس بیاندازند و برایم بفرستند و من همه را در یک آلبوم در فیسبوکم قرار دهم و اسم صاحب هر کیف را در عکس مربوط به خودش تگ کنم.»
این توضیحات سپنتا قاسمخانی است. یک دختر جوان از تهران که فارغالتحصیل هنرهای تجسمیست. البته پیش از او، شاید یکی دو سال پیش در شبکه اجتماعی فرندفید، که ایرانیان به آن فرفر هم میگویند، این ایده مطرح شده بود و آن زمان بودند کسانی که در این طرح شرکت کرده بودند. حالا اما دوباره سپنتا بازی را شروع کرده و این بار در فیسبوک، جایی که از اقبال بیشتری از سوی کاربران فضای مجازی برخوردار است و اغلب مردم هم تمایل زیادی برای گذاشتن عکس از خود در آن نشان میدهند.
برای دیدن تعدادی از عکسهای محتویات کیف کاربران اینجا را کلیک کنید!
"محتویات کیف من"، از یک آلبوم تا یک صفحه مستقل
دعوت از دوستان فیسبوکی برای فرستادن عکس یک ایراد اساسی داشت، اینکه دوستان دوستان هم میخواستند عکس بفرستند و بعد هم میخواستند که بتوانند زیر عکسها نظر دهند و این تنها در حالتی امکان داشت که سپنتا آنها را هم به لیست دوستان خود اضافه میکرد. حتی بر فرض تغییر تنظیمات آن آلبوم هم باز تعداد درخواستهای دوستی برای سپنتا که فقط خواسته بود باب یک بازی را باز کند، زیاد بود.
او میگوید: «و من دوست نداشتم هر کسی را اد کنم.»
چاره، ایجاد صفحهای مستقل بود تا هر کسی بتواند عکس محتویات کیف خود را در آن آپلود کند. حالا این صفحه با عنوان "تو دل کیف کی چیه؟" در فیسبوک موجود است، صفحهای که در همان سه چهار روز اول، بیش از ۲۵۰۰ عضو پیدا کرد.
آلبومی که سپنتا درست کرده بود هم البته تنها در چند روز از ۱۴۸ عکس پر شد. او میگوید: «اولین عکس را تنها چند دقیقه بعد از اینکه ایده را در فیسبوک نوشتم از طرف یکی از دوستانم دریافت کردم.»
اعضای صفحه "تو دل کیف کی چیه؟" هم شور زیادی برای انتشار عکس دارند. اعضایی که گاه کیفهایشان پر است از رژ لب و لاک و ریمل یا آنهایی (برای مثال یک زن متولد ۱۳۱۳ که دخترش عکس متحویات کیفش را منتشر کرده!) که در کیفشان چند اسکناسچروک و یک مهر و یک تسبیح سبز رنگ وجود دارد. آنهایی که حواسشان هست که پسزمینهی عکس چه باشد و آنهایی که بیحواستر از این حرفها هستند!
این صفحه جاییست که نه تنها افراد علاقهمند عکسهای محتویات کیفهایشان را میگذارند که پاتوقی هم شده برای گپ و گفت فیسبوکی درباره محتویات کیف همدیگر. یک کاربر فیسبوک در این صفحه نوشته است: «اصلاً فکر نمیکردم به وسایل داخل کیف آدمها باعضویت توی اینجا حساس بشم. اما همین امروز، همین امروز آی دلم میخواست توی کیف ِ یک نفرو ببینم، نشد که نشد ...»
یکی دیگر از کاربران هم نظرش را درباره ایده، بر دیوار " تو دل کیف کی چیه؟" نوشته است: «ايده هاي ناب تو فيسبوک كمه، اما اين ايده خيلی خوبه، تا اونجا كه میدونم نمونه خارجی داره. اما از اين خيلی خوشم اومد.»
جایی برای شناختن و نه قضاوت
«از بچگی محتویات کیف آدمها برام جالب بود...میتونستم بفهمم چه جور آدمی هستن...و این اتفاق فقط زمانی میافتاد که مثلا شی ریزی ته کیف دوستی گم میشد و او کل محتویات رو خالی می کرد به دنبال گمشده...»
این چیزیست که سپنتا در توضیح آلبوم عکس خود و پیش از آنکه صفحهای مستقل برای عکسها بسازد، نوشته بود. او در ادامه توضیحات بیشتری درباره منبع اصلی ایده نوشته بود و بعد تذکر داده بود: «لطفاً در گذاشتن کامنت نهایت ادب را رعایت فرمائید....ممنون!»
علت را از او میپرسیم، میگوید: «بعد از اینکه اجازه کامنت دادن را باز گذاشتم جنجالی بر پا شد. بعضی شروع کردند به قضاوت کردن درباره آدمها و نظر نوشتن. مثلا کامنتهای بدی پای عکس یک خانمی که توی کیفش کاندوم داشت نوشته شد. به نحوی به حریم شخصی آدمها تجاوز میشد. برای همین از همه خواستم که در نوشتن کامنت دقت کنند.»حالا مجموعهای عکس در فیسبوک در حال گردآوریست که شوق دیدن و شناختن یکدیگر را در آدمها بیدار میکند.
یکسری اعتقاد دارند که بعضی محتویات کیفهایشان را "ادیت" میکنند و میگذارند، بعضی اعتقاد دارند کیف دخترها پر است از لوازم آرایش و نه هیچ چیز دیگر و برخی نظرشان با همه اینها فرق دارد و البته آنها هم عقاید خودشان را بر صفحه مینویسند.
این گفتوگوها صرفنظر از محتوای عکسها شاید بتواند ابزاری باشند برای شناخت و آشنایی آنهایی که در این صفحه عضوند و فعال.
مریم میرزا
تحریریه: یلدا کیانی