1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

یک رئیس جمهور و دو چالش بزرگ • تفسیر

جمشید فاروقی۱۳۹۲ خرداد ۲۶, یکشنبه

انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران برگزار شد. حسن روحانی با شعار تشکیل دولت "تدبیر و امید"، پیروز نهایی این انتخابات شد. تفسیری از جمشید فاروقی، رئیس بخش فارسی دویچه وله، در مورد چالش‌های پیش روی حسن روحانی.

عکس: ISNA

به تاریخ چند دهه گذشته ایران که نیک بنگریم، خواهیم دید که ایرانیان از غافلگیر کردن و غافلگیر شدن لذت می‌برند. از همین‌روست که مناسبات مردم و حکومت در ایران سرشار از لحظات غافلگیرکننده است. گاهی حکومت با کنشی نامتعارف مردم را غافلگیر می‌کند و گاهی مردم با رفتار غیرقابل پیش‌بینی‌شان حکومت را. و گاهی هم هر دو با هم جامعه جهانی را غافلگیر می‌کنند.

انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران و پیروزی حسن روحانی از آن لحظه‌های ناب غافلگیر کننده بود. مردم با پرش بلند خود از حاشیه به متن سیاست، حکومت را غافلگیر کردند و حکومت نیز برخلاف انتظار بسیاری، با امانت‌داری در شمارش آرا، مردم را غافلگیر کرد و هم حکومت و هم مردم جامعه جهانی را.

پنج به‌اضافه یک انتخابات ایران

از صدها کاندید شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تنها ۸ تن از صافی شورای نگهبان عبور کردند و مجوز گرفتند. و از آن بین ۲ نفر هم انصراف دادند تا شمار نامزدان انتخابات این دوره ریاست جمهوری به ۶ نفر برسد: پنج اصول‌گرا به اضافه یک معتدل. گمان بر آن نبود که از این پنج به اضافه یک شرری برخیزد و باز بازار غافلگیر کردن و غافلگیر شدن رونق یابد. چون میان پنج تن اوضاع شکرآب بود و روحانی نیز در نزد مردم بیش‌تر از گمنامی نصیب داشت تا شهرت.

این بود که همه ساعت‌های خود را برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری کوک کرده بودند و کمتر کسی گمان می‌برد که مردم بار دیگر برای غافلگیر کردن عزم جزم کرده باشند. اما در اثر یک "اتفاق ساده" در بر پاشنه دیگری چرخید و ماحصل کار چیز دیگری از آب در آمد. همان "اتفاق ساده‌ای" که تاریخ این چند دهه را بارها رقم زده است.

انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در همان دور نخست به فرجام رسید. شمارش آرا بیش از آنچه پیش‌تر اعلام شده بود به درازا کشید و بسیاری انگشت حیرت به دهان که چگونه است چهار سال پیش سی میلیون رای را تا همان نیمه شب شمرده بودند و این بار ماجرا چنین کش یافته است. و تاکید وزیر کشور که ما دقت را فدای سرعت نخواهیم کرد به این شائبه دامن می‌زد که مگر در دور پیش سرعت شمارش آرا بر دقت آن ارجح بوده که اینک خلاف آن اعلام می‌شود. اما سرانجام نتیجه انتخابات اعلام شد و نگرانی از مهندسی و مدیریت انتخابات که در واپسین ساعات شمارش آرا فضا را آغشته کرده بود، از میان رخت بر بست و شادی در بین مردم جایگزین آن شد. تنها یک پرسش ماند و آن این‌که این همه چرا و چگونه واقع شد؟

جمشید فاروقی، رئیس بخش فارسی دویچه ولهعکس: DW

سوار امید در زمانه‌‌ای مملو از یاس و ناامیدی

اوضاع اجتماعی ایران را نیک که بنگریم شاهد نابسامانی‌های گسترده‌ای هستیم. بیکاری فراگیر، گرانی لگام گسیخته، اقتصاد راکد، تحریم فلج کننده، واحد پولی ارزش‌باخته و بسیار نارسایی‌های دیگر که بر زندگی مردم سایه افکنده‌اند. و فزون بر آن‌ها آثار زخم‌هایی که خشونت‌ها بر پیکر جنبش مدنی و صلح‌آمیز چهار سال پیش وارد ساختند. اوضاعی چنان نابسامان که امکان تداوم‌اش در تصور کمتر کسی می‌گنجد. از این‌رو حضور مردم در انتخابات بازتاب اراده آنان بود به تغییر اوضاعی که دیگر تاب نمی‌آوردند.

نتیجه انتخابات "نه" به سیاست خارجی تحریک‌آمیز و "نه" به ماجراجویی هسته‌ای بود و همان‌هنگام شکست آشکار رهبر مذهبی جمهوری اسلامی ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای.

حال حسن روحانی تنها ظرف چند هفته یا شاید تنها ظرف چند روز به کسی بدل شد که امید مردم را بر دوش می‌کشد، و آن نیز در زمانه‌ای سرشار از شوربختی و یاس. اما پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پایان داستان نیست، تنها آغاز راه است. هم اوست که می‌بایست از همان روز نخست با دو چالش گران پنجه دراندازد.

از یک‌سو می‌بایست در کنش خود با جامعه جهانی تعامل پیشه‌کند و ره سازش و توافق در پیش گیرد و از این منظر، از فشارهای خرد کننده تحریم‌ها بکاهد و اقتصاد آسیب دیده را سامان بخشد و از دگر سو می‌بایست در عرصه داخلی زمینه‌های سازش مردم و حکومت را فراهم آورد و این مهم ممکن نیست مگر آن‌که درهای زندان‌ها را بگشاید و زندانیان سیاسی را آزاد کند، به حصر خانگی رهبران جنبش سبز خاتمه دهد، سانسور زدایی کند و حق دسترسی آزاد شهروندان را به اطلاعات محترم شمارد و...

بی‌تردید انتظارات مردم از رئیس جمهوری جدید، انتظاراتی بزرگ‌اند، و آنچه در برابر اوست، چالش‌هایی است گران و حیاتی. و تردیدی نیست که راه به این مقصد و مقصود، راهی است دشوار و سنگلاخ. چون هنوز انحصار کلام آخر در مسائل مبرم با "ولی فقیه" است و وزن اصول‌گرایان در مجلس کماکان سنگین. اما باید گفت که همین راه دشوار و سنگلاخ، یگانه راه است و بدیلی بر آن نیست.

سه واژه در مناسبات جامعه و دولت در جمهوری اسلامی نقشی تعیین کننده ایفا کرده‌اند: انتظار، امید و یاس. نارسایی‌ها و کمبودها انتظارات را برانگیخته‌اند. آنگاه جامعه در انتظار آمدن کسی بوده است که به او امید بندد. و در فرجامین نگاه یاس و ناامیدی نصیب برده است و به انتظار نشسته است تا کس دیگری بیاید.

این بار نیز امید مردم به تغییر و دگرگونی، به گشایش و جهیدن از فراز نارسایی‌ها انتظاراتی بزرگ آفریده است. انتظاراتی که در صدر سیاهه وظایف رئیس جمهوری جدید نقش بسته‌اند. تنها یک تفاوت بزرگ این‌بار به چشم می‌‌آید و آن این‌که نه جامعه فرصت و حوصله تجربه یک یاس جدید را دارد و نه حکومت توان پرداخت هزینه سیاسی آن را.