1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

یک رفراندوم و عواقب سنگین آن• یک تفسیر

Christoph Hasselbach/JF۱۳۹۵ تیر ۴, جمعه

اکثریت مردم بریتانیا در یک تصمیم تاریخی به خروج از اتحادیه اروپا رای دادند. اما پی‌آمدهای اقتصادی و سیاسی این تصمیم برای بریتانیا و اتحادیه اروپا چیست؟ تفسیری از کریستوف هاسلباخ.

عکس: © Getty Images/J.Tallis

نتیجه این رفراندوم یک فاجعه بود، فاجعه‌ای برای همه. این تصمیم مردم بریتانیا تنها بازنده در پی خواهد داشت. هواداران خروج از اتحادیه اروپا شاید در این لحظه احساس استقلال بیش‌تری بکنند، اما خیلی زود در خواهند یافت، که این استقلال چیزی بیش از یک توهم نیست. بریتانیا پس از این تصمیم فقیرتر خواهد شد. و نکته بسیار مهم اینکه: خطر فروپاشی پادشاهی بریتانیا را تهدید می‌کند. اکثر اسکاتلندی‌ها به بقا در اتحادیه اروپا رای داده‌اند و همین می‌تواند جدایی آن‌ها را در پی داشته باشد. صدای فریاد اتحاد ایرلند نیز بلندتر از پیش خواهد شد، چرا که مرز خارجی اتحادیه اروپا اکنون از میان خاک ایرلند می‌گذرد.

و البته پی‌آمدهای منفی مشابهی برای سایر کشورهای اتحادیه اروپا قابل پیش‌بینی است. و این موضوع تنها محدود به آن نیست که یکی از مهم‌ترین پرداخت‌کنند‌ه‌های حق عضویت این اتحادیه را ترک می‌کند، بلکه موضوع بر سر خروج کشوری است که توان رقابت اتحادیه اروپا در سطح جهان را افزایش داده بود و به این اتحادیه چهره‌ای بین‌المللی‌تر داده است.

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، به‌ویژه برای آلمان گران تمام می‌شود. کشورهای بسیاری در اتحادیه اروپا هستند که کمابیش خواهان کاهش تاثیرات روند جهانی‌گردانی‌اند و چندان علاقه‌ای به کنترل پرداخت‌ها و هزینه‌های دولتی ندارند. در این میان، آلمان و بریتانیا همواره سیاست مشترکی را دنبال کرده‌اند. و حال این شریک آلمان خواستار ترک اتحادیه اروپاست.

اما یکی از پی‌آمدهای مهم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا شاید پی‌آمد سیاسی آن باشد: نمونه بریتانیا می‌تواند سرمشق و الگوی دیگران واقع شود. نیازی نیست که یکباره شمار کثیری از اعضا تصمیم به خروج از اتحادیه را بگیرند. اما کشورهای دیگر نیز می‌توانند برای دریافت حقوق ویژه و نادیده گرفتن این یا آن قانون و مقررات اتحادیه اروپا، همچون بریتانیا تهدید به برگزاری رفراندوم کنند.

و در فرجامین نگاه از اتحادیه اروپا نهادی می‌ماند که همه اعضای آن هر یک ساز خود را بزند و از زیر مسئولیت‌‌های برآمده از تصمیم‌های آن شانه خالی کند. به این ترتیب اتحادیه اروپا از یک بازیگر جدی و بین‌المللی در همه عرصه‌ها، بدل به یک نهاد شکننده و سست‌عنصر می‌شود.

ارزش افزوده این رفراندوم برای اروپا چیست؟

بسیاری از شهروندان کشورهای اروپا اکنون مایلند بریتانیایی‌ها طعم خروج از اتحادیه را بچشند. پیام‌شان روشن است: هر که رفت، برای ابد رفته است. دیگر نمی‌باید برای بقای بریتانیا سخاوتمندانه عقب نشینی کرد و برای بریتانیا مزایای خاص قائل شد. حتی باید برخورد به بریتانیا به گونه‌ای باشد که سایر کشورهایی که کمابیش از گرایش مشابهی برخوردارند، به روشنی دریابند که پاسخ اتحادیه به "فراریان از خدمت" بسیار قاطع است و آن‌ها با چنین کاری تنها به خودشان ضرر خواهند رساند.

اما انتقام چاره کار نیست، چون در بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا کسانی که یا با اتحادیه اروپا خصومت دارند و یا نسبت به حقانیت آن تردید، کم شمار نیستند. تهدید کردن در فرجامین نگاه باعث مسموم‌تر شدن فضای حاکم خواهد شد. به جای آنکه در چنین شرایطی به تهدید و انتقام بیاندیشیم، باید در کمال خونسردی در پی چاره باشیم و تلاش کنیم که مناسبات جدیدی با بریتانیا برقرار کنیم. تردیدی نیست که این مناسبات نمی‌تواند جای عضویت بریتانیا را برای اتحادیه اروپا پر کند، اما سیاست یا همه چیز یا هیچ چیز، بهر حال در شرایط کنونی چاره‌ساز نخواهد بود.

کریستوف هاسلباخ, عضو بخش آلمانی دویچه‌ولهعکس: DW/M.Müller

اتحادیه اروپا نیز حال می‌بایست با خود برخوردی انتقادی کند. شعار حل همه مشکلات در گروی "اروپای بیش‌تر" است، شهروندان کشورهای عضو اتحادیه اروپا را دیگر راضی نمی‌کند. یکی از نمونه‌های آن همین بحران پناهجویی است، بحرانی که در نگاه بسیاری یکی از بزرگترین چالش‌های قاره اروپاست. شعار "اروپای بیش‌تر" در این رابطه به معنای پذیرش هر چه بیش‌تر شمار پناهجویان بود و تقسیم آن‌ها بین کشورهای عضو. ولی بسیاری از این کشورها اصلا حاضر به پذیرش این پناهجویان نبودند.

در مورد بحران کماکان حل نشده بدهی‌های دولتی نیز "پاسخ اروپایی" بیش‌تر زیان بخش بود تا سودمند: کشورهای ثروتمند احساس می‌کردند که مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند و کشورهای فقیر نیز احساس می‌کردند که ولی و قیم پیدا کرده‌اند.

ارزش افزوده این رفراندوم برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید این باشد که همکاری‌های اروپایی در آینده باید دقیق‌تر مستدل و طراحی شوند. این دیگر به هیچ‌روی کفایت نمی‌کند که به اتحادیه اروپا به‌مثابه پروژه صلح نگریسته شود، اما سایر پرسش‌ها و مشکلات از دیده به دور مانند.

آری، تصمیم مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا یک کابوس است. اما این تصمیم در عین حال فراخوانی است بسیار رسا برای بیداری و هشیاری اعضای این اتحادیه. انتقاد از خود قاطع و در عین تامل ورزیدن نسبت به همه آن اهدافی که اروپا مایل است مشترکا در آینده به آن‌ها دست یابد، پیام مهم این لحظه است.