یک سال، یک شهر کوچک ایران، ۱۲ انفجار مین
۱۳۹۲ فروردین ۱۵, پنجشنبه برای مبارزه با خطرات مین و بالا بردن شناخت مردم یک روز جهانی در نظر گرفته شده است. ولی برای آگاه کردن و حفظ جان انسانهایی که در نزدیکی میدانهای آلوده به مین زندگی میکنند، تلاشی همهروزه لازم است.
دولت ایران "پیمان اوتاوا" را امضا نکرده است. اهمیتی به "روز جهانی شناخت خطرات مین" نمیدهد. برنامهای مستمر برای آگاهسازی مردم ندارد و تا جایی که "ضروری" بداند، مینگذاری هم میکند. مثلا "برای مبارزه با قاچاق" یا "تروریستها" و آن را یک "ساز و کار دفاعی" برای مرزهای طولانی ایران میداند.
به همین دلیل نیز استانهای مرزی ایران دارای بیشترین آلودگی مینهای زمینی است.
عثمان مزین، حقوقدان، وکیل دادگستری و پژوهشگر حقوق قربانیان جنگ به دویچه وله میگوید: «در سالهای گذشته اعلام شد که استانهای آذربایجان غربی و کردستان که جزو مناطق بسیار آلوده بودند، پاکسازی شدهاند. اما بعد از این اعلامهای رسمی هم ما باز شاهد انفجارهای مین بودهایم. حتی در یکسال در شهر کوچک و مرزی سردشت ما ۱۲ مورد انفجار مین داشتیم که ۴ مورد آن منجر به فوت شهروندان شد.»
مینها در مسیر عبور و مرور مردم
مینهای کاشته شده در مناطقی مانند کردستان به مرور و بر اثر فرسایش خاک یا تغییرات آبوهوایی جابهجا شده، در مسیر عبور و مرور مردم قرار گرفتهاند و به جای "ساز و کار دفاعی"، به سلاحی علیه مردم تبدیل شدهاند.
از کسانی که روی مین رفته و عضوی از بدنخود را از دست دادهاند، حمایت کافی نمیشود. عثمان مزین میگوید که این افراد با حقوقی بسیار ناچیز تحت پوشش کمیته امداد یا بهزیستی قرار میگیرند: «حقوقی که این افراد میگیرند، تأمین معیشت آنها را نمیکند و اغلب آنها سرپرست خانواده هستند که سلامتیشان، زیباییشان و امید به زندگی را از دست میدهند و در آینده هم دیگر موقعیت اشتغال را به دست نمیآورند.»
چند دفترچه و چند نقاشی
جنگ ایران و عراق اگرچه مناطق جنوبی ایران را به میدان مین تبدیل کرد، اما مینگذاری در مناطق مرزی ایران با جنگ ایان نگرفت. در آخرین آماری که نزدیک به پنج سال پیش منتشر شد، شمار مینهای کاشته شده ۱۶ میلیون و آمار تلفات آن دو نفر در روز تخمین زده شد.
با این حال گفته میشود که آمار دقیقی از تلفات واقعی وجود ندارد و به گفته عثمان مزین حتی مانعی هم در مناطق آلوده پتعبیه نشده است که باعث هشیاری مردم و حفظ جانشان شود: «در مورد آگاه کردن دفترچهها و کتابچههایی در مدارس به زبانهای کردی و فارسی با ترسیم اشکال توزیع شده است. علاوه بر آن هم خود فعالین منطقه و یا برخی جوانان در سازمانهای مردمی آموزشهایی را با همکاری صلیب سرخ و استانداری کردستان انجام دادهاند.»
عثمان مزین میافزاید «ولی غیر از توزیع کتابچههای آموزشی آن هم برای کودکان در مورد خطرات مواجهه با مین، فعالیت دیگری صورت نگرفته است. مثلاً مناطقی که احتمال آلوده بودنشان به مین هست باید این به اطلاع شهروندان رسانده شود. در رابطه با این مسئله من احساس میکنم کم کاری واضحی دیده میشود و در این مورد فعالیت چندانی برای اطلاعرسانی صورت نگرفته است.»
موسم بهار و نگاه امنیتی
تلاشهایی که تاکنون برای مینروبی شده، به چند استان از جمله ایلام و خوزستان محدود مانده است. این کار هزینهای سنگین دارد و دستگاههای مدرن میخواهد.
اما عثمان مزین به این مشکل اشاره میکند که دستگاههایی که برای مینروبی در دشت به کار گرفته میشود، در مناطق صعبالعبور و کوهستانی و پرفراز و نشیب کردستان کارآیی چندانی ندارند: «به همین دلیل نیز شاهد فعالیت محسوس و چشمگیری در مناطق مرزی کردستان مثل بانه، پیرانشهر، سقز و مرایون نبودهایم. اگر فعالیتهایی هم برای مینزادیی صورت گرفته باشد، به طور استاندارد و درست نبوده است. این را اخباری که هرچندگاه یکبار در مورد انفجار مین در مناطق میشنویم و افرادی جان و جسم خودشان را از دست میدهند، تایید میکند.»
عثمان مزین میگوید که فصل بهار فصل گل و گشت مردم در کوه و کمر است: «بعد از اتمام فصل سرما و این که مردم برای دیدن گیاهان مرزی و خوراکی به طبیعت مراجعه میکنند و یا رهگذران و کسانی که از اطراف به مناطق کردستان میآیند، با مین مواجه میشوند. مثلاً در عید نوروز سال پیش دو طفل خردسال سقزی در اطراف روستایشان با مین مواجه شدند و هر دو سر و پای خودشان را از دست دادند. اما به طور رسمی و علنی این مسائل منتشر نمیشود. متأسفانه مسئولین محلی دیدگاه امنیتی به مقوله دارند، در حالی که به نظر من این دیدگاه کاملاً اشتباه است.»
به عقیده او مسئولین میتوانند با همکاری مردم راههایی برای پاکسازی مناطق آلوده و مبارزه با خطرات مینهای ضد نفر بیابند.