۱۲۰ سالگی آگاتا کریستی؛ نامدارترین راوی جنایت
۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبهآگاتا کریستی در پاریس مشغول تحصیل موسیقی بود که جنگ جهانی اول آن را ناتمام گذاشت. شاید اگر این اتفاق نیفتاده بود او به جای نوشتن داستانهای جنایی و کارآگاهی به کار مورد علاقهاش، خوانندگی و نوازندگی، میپرداخت. اما جنگ جهانی اتفاق افتاد و کریستی از ابتدای دههی دوم قرن بیستم به کاری روی آورد که لقب"ملکهی جنایت"، و عنوان "بزرگترین جنایینویس قرن بیستم" را برای او به ارمغان آورد.
بانوی رکوردهای دست نیافتنی
پانزدهم سپتامبر ۲۰۱۰ میلادی صد و بیست سال از تولد یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر جهان میگذرد. آگاتا مری کلاریسا که با نام خانوادگی همسر اولش کریستی شهرت دارد، در روز ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
ببینید: "ملکهی جنایت" از دریچهی دوربین
او آثاری خلق کرد که رکوردهای بینظیری نصیب نویسنده کرده است؛ بر اساس اطلاعاتی که نوهی کریستی در سایت رسمی مادربزرگش منتشر کرده، کتابهای او در بیش از یک میلیارد نسخه در انگلستان و به همین تعداد در کشورهای دیگر به فروش رسیدهاند. برخی از منابع این رقم را تا ۴ میلیارد نسخه اعلام میکنند. آگاتا کریستی از این لحاظ پرخوانندهترین نویسندهی جهان به شمار میرود.
آثار آگاتا کریستی به بیش از یکصد زبان ترجمه شدهاند. او از این منظر نیز رکوردی دیگر را به نام خود ثبت کرده است. نمایشنامهی "تله موش" او که از دههی پنجاه میلادی تا کنون بیوقفه در یکی از تاترهای لندن به روی صحنه میرود، با بیش از ۲۳ هزار اجرا، موفقیت دیگری است که حتی نصیب ویلیام شکسپیر، هموطن نامدار کریستی نیز نشده.
آثار بی زمان و مکان
۶۶ رمان و چندین داستان کوتاه و نمایشنامه جنایی و کارآگاهی نوشتههای اصلی آگاتا کریستی محسوب میشوند که به نظر بیزمان و مکان میرسند و همچنان طرفداران زیادی دارند. از او تعدادی مجموعه شعر و چند داستان عاشقانه و احساساتی نیز به جا مانده که با نام مستعار ماری وستماکوت منتشر شده و چیزی بر محبوبیت نویسنده نیفزودهاند.
کارهای اصلی این بانوی انگلیسی همان داستانهای جنایی، به ویژه ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و خانم مارپل هستند که بارها بر اساس آنها فیلم سینمایی و تلویزیونی و اجراهای رادیویی ساخته شده است. "قطار ۴ و ۵۰ دقیقه از پدینگتون"، "شاهد پرونده"، "قطار سریعالسیر شرق" و "مرگ بر رودخانهی نیل" از مشهورترین این آثار به شمار میروند.
دستمایه قرار گرفتن داستانهای کریستی برای ساختن فیلم از سال ۱۹۲۸، و برای مجموعههای تلویزیونی از ۱۹۴۵ آغاز شده و همچنان ادامه دارد. تنها در یک سال و نیم گذشته بیش از ده اقتباس تلویزیونی جدید از داستانهای آگاتا کریستی در کشورهای مختلف به نمایش درآمده است.
بانوی سمهای مهلک
آگاتا کریستی ۱۹۱۴ با یکی از خلبانان ارتش سلطنتی انگلیس ازدواج کرد. این ازدواج چندان دوام نیافت، اما نام خانوادگی همسرش، آرچیبالد کریستی برای همیشه بر او ماند. نویسندهی انگلیسی پس از این ناکامی که تاثیر ویرانگرش تا سالها بر او ماند با یکی از هموطنان باستانشناساش آشنا شد که در عراق مشغول حفاری بود.
ابتدای دههی سی میلادی آگاتا کریستی گذارش به عراق افتاد و پس از آشنایی با خانوداه لئونارد وولی، یکی از باستانشناسان مشهور انگلیسی، سفرش به این کشور تکرار شد. او در همین دوران با همسر دومش، مکس ملووان که دستیار وولی بود، آشنا شد. در چند دههی بعدی آگاتا کریستی در ماموریتهای اکتشافی همسرش را همراهی میکرد و در مستند سازی و عکس برداری از یافتههای باستاشناسی با او همکاری داشت. رد این دوران در بسیاری از آثار کریستی که شهرهای شرقی مکان ماجراهای آنهاست، برجا مانده.
یکی دیگر از یادگارهای دوران جنگ جهانی اول اشتغال کریستی به پرستاری و کار در داروخانه بود. آشنایی او با سمهای کشنده که در داستانهایش بارها به خورد مقتولان داده شده حاصل این دوران است. بیهوده نیست که یک مستند تلویزیونی که ده سال پس از مرگ نویسنده، ۱۹۸۷، از سوی کانال دوم تلویزیون آلمان تهیه و پخش شد "بانویی با سمهای مهلک" نام داشت.
سیل کتابهای کریستی در زبان فارسی
داستان جنایی و کارآگاهی در ایران به عنوان یک "ژانر" یا "نوع ادبی" جدی گرفته نشده است. نویسندگان صاحبنام اثر قابل توجهی در این سبک نیافریدهاند و مترجمان معتبر نیز به ندرت سراغ این نوع رفتهاند. یکی از معدود نمونههایی که خلاف این روند بود "قتل در خانه کشیش" است که با ترجمهی فرزانه طاهری، ۱۳۷۲ توسط انتشارات طرح نو منتشر شد.
داستانهای آگاتا کریستی در سالیان پیش اغلب به عنوان پاورقی در مطبوعات عامهپسند یا از طریق ترجمههای سردستی و بازاری به دست ایرانیان رسیده است. انتشارات هرمس از حدود ده سال پیش نشر مجموعهی آثار این نویسندهی انگلیسی را در ۷۶ جلد در دستور کار دارد. بخشی بزرگی از این کار بر عهدهی مجتبی عبداللهنژاد قرار گرفته. در دو سال گذشته چند جلد از کتابهای آگاتا کریستی با ترجمهی مترجمان مختلف و نزدیک به بیست جلد از آنها با برگردان عبداللهنژاد به فارسی منتشر شده است.
بالا گرفتن تبی که فروکش نکرده بود
در سالهای اخیر چند حادثه کمک کرد تا تب فروکش نکردهی خواندن داستانهای کریستی بالا نیز بگیرد؛ اندکی پس از مرگ تنها دختر آگاتا کریستی در سال ۲۰۰۴، نوهی او، متیو پریچارد، خبر از پیدا شدن دفتری از یادداشتها و دو داستان منتشر نشدهی کارآگاه پوآرو داد. یک سال پس از این اتفاق یک کمپانی معتبر اجازه یافت که پنج بازی رایانهای بر اساس تعدادی از داستانهای مشهور کریستی طراحی و منتشر کند.
سال گذشته نیز یکی از خانههای ییلاقی آگاتا کریستی، که در فاصله سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۵۹ در آن اقامت داشته با وسواس و هزینهی فراوان به همان ترتیب که در دههی پنجاه میلادی بود بازسازی شد و برای بازدید عموم گشایش یافت.
همچنین ۲۷ نوار صوتی تازه کشفشده نیز پرتویی جدید بر زندگی نویسنده و برخی از قهرمانهای مشهور آثارش انداخته است. آگاتا کریستی در این نوارها که نوهی او دو سال پیش خبر یافتن آنها را رسما اعلام کرد درباره شخصیت کارآگاههای مشهور داستانهایش و گوشههایی از زندگی خودش صحبت کرده است. زمان ضبط این نوارها دههی شصت میلادی است.
آگاتا در ایران
آگاتا کریستی در سالهایی که همسرش در عراق و شمال سوریه مشغول کاوش بود، همراه او دو بار نیز به ایران سفر کرد. سفر اول به سال ۱۹۳۱ و اندکی پس از ازدواج با ماکس ملووان مربوط میشود. این دو پس از خاتمهی یکی از ماموریتهای ملووان در عراق، به جای بازگشت به انگلستان چند روزی را در ایران میگذرانند. کریستی در این سفر از شیراز و اصفهان دیدن میکند و شیفتهی این دو شهر میشود.
سفر دوم خالق مشهورترین رمانهای جنایی و همسر باستانشناسش پس از به پایان رسیدن آخرین ماموریت ملووان در منطقه در سال ۱۹۵۸ صورت گرفت. این زوج انگلیسی در این سفر دو هفته در شیراز اقامت کردند. ظاهرا نارنجستان قوام که یکی از خانههای مشهور دوران قاجار به شمار میرود، بسیار مورد توجه کریستی قرار گرفته است. او در داستانی با نام "خانهای در شیراز" به وصف گوشههایی از این مکان میپردازد.
"جنایت" در سرسرای هتل شاه عباس
آشنایی و شیفتگی آگاتا کریستی تهیهکنندگان فیلمی که بر اساس رمان Ten Little Indians او نوشته شده را در سال ۱۹۷۴ به ایران کشاند. صحنههایی از این فیلم در سرسرای هتل شاه عباس اصفهان، تخت جمشید و ارگ بم فیلمبرداری شده است.
نویسندهی انگلیسی در یادداشتهایی که از او به جا مانده به سفرهایش به ایران اشاره کرده و سرسبزی باغهای شیراز را ستوده است. او همچنین اصفهان را یکی از شهرهای محبوب خود معرفی میکند. آگاتا کریستی پنج سال پیش از مرگش برای بار سوم همراه همسرش راهی ایران میشود و در مراسمی از سوی دولت نشان افتخار دریافت میکند.
پرخوانندهترین نویسنده جهان در تیراژ هزار نسخه
روی آوردن به آثار آگاتا کریستی در ایران گرچه به طور جدی آغاز و انبوهی از کتابهای او روانهی بازار شده، تیراژ کتابهای او به زبان فارسی قابل قیاس با وطن نویسنده نیست. رمانهایی که در دو سال گذشته از این نویسنده منتشر شدهاند، اغلب تیراژی بین هزار تا دو هزار نسخه دارند. این در حالی است که همچنان هر سال بیش از ۵۰۰ هزار نسخه از کتابهای او در انگلستان به فروش میرسد.
منتقدان ادبی معتقدند که آثار آگاتا کریستی نقش مهمی در پیشرفت و تکامل رمانهای جنایی و کارآگاهی داشته و از این منظر و به لحاظ ادبی، جایگاهی خاص به نویسندهاش دادهاند. این جنبه از آثار او و ارزش آنها به عنوان یکی از انواع ادبی هنوز در ایران مورد توجه نویسندگان و خوانندگان جدی ادبیات قرار نگرفته است.
الهام گرفتن قاتل قزوینی از آگاتا کریستی
ترجمه و انتشار مجموعهی اثار آگاتا کریستی به فارسی و برخی رویدادهای دیگر حکایت از آن دارد که این نویسنده رفته رفته جای خود را در میان مردم کتابخوان باز میکند؛ گرچه گاهی کتابهای او نه به عنوان اثر ادبی که در نقش راهنمای جنایت مورد استفاده بوده است.
خرداد ماه سال گذشته مقامهای نیروی انتظامی از دستگیری زنی در قزوین خبر دادند که پس از یک سلسله قتل مدعی شد از آثار آگاتا کریستی الهام گرفته است. این زن که در فاصلهی چند ماه شش نفر را به قتل رسانده در اعترافهای خود علت این اقدام را بدهی های سنگین و اعتیاد همسرش عنوان کرده.
بنابر گزارشها زن قزوینی گفته است با الهام از آثار کریستی تلاش میکرده قتلها را به دقت برنامهریزی کند و ردی از خود برجا نگذارد. گفته میشود او که شغلش تعلیم رانندگی بوده قربانیان خود را با نوشابههای مسموم بیهوش میکرده است.
به گفتهی ماموران نیروی انتظامی، قاتل قزوینی چهار ماه پس از آغاز قتلهای سریالی به دام افتاده است. به نظر میرسد "ملکه جنایت" پیش از آنکه راهنمای کشتن باشد، استاد طرح معماهای زیرکانه و کارآگاهان زیرکتر است؛ راوی نامدار جنایتهایی که بر صفحهی کاغذ اتفاق میافتند و مدتهاست از ژانرهای درخشان و پرطرفدار ادبی محسوب میشوند.
بهزاد کشمیریپور
تحریریه: شهرام احدی