۱۶ آذر؛ روز دانشجو، روز دانشگاه مستقل!
۱۳۸۶ آذر ۱۶, جمعهموضوع گفتوگوی دویچهوله با محمد ملکی در روز دانشجو، مقایسه شرایط ۵۴ سال پیش دانشجویان با حال و مشکلات کنونی تشکلهای دانشجویی در ایران است.
دویچهوله: شما اخیرا مقاله مفصلی در مرور تاریخچه مقاومت دانشجویی در ایران نوشتهاید. آنچه ۱۶ آذر سال ۳۲ به نسلهای بعد آموخته، چیست؟
محمد ملکی: واقعه ۱۶ آذر در زمانی روی داد که در ایران حکومت نظامی سرکار بود و یک نظامی، سپهبد زاهدی، نخست وزیر بود و شاه با موفقیت از خارج برگشته بود. تعداد زیادی از طرفداران مصدق و تودهایها در زندانها بودند. در این شرایط، دانشجویان در هر مسئلهای که برای مملکت پیش میآمد، اظهارنظر میکردند و موضع میگرفتند. آنموقع محاکمه مصدق مطرح بود، برقراری روابط ایران و انگلستان مطرح بود، تشکیل کنسرسیوم مطرح بود و دانشجویان در چنین شرایط سختی، مقاومت میکردند تا روز ۱۶ آذر که به دلیل اعتراض به حضور نظامیان در صحن دانشگاه، کار به درگیری کشید و سه دانشجو کشته شدند. موضعگیری رییس وقت دانشگاه تهران در این مسئله خیلی مهم است. ایشان منتخب اساتید دانشگاه بود و موضع به نفع دانشجویان گرفت. این را مقایسه کنید با موضعی که امروز رؤسای انتصابی دانشگاههای ایران علیه دانشجویان در موافقت با حکومت میگیرند. میدانید که چند ماه پس از کودتا، ۱۱ استاد دانشگاه تهران در اعتراض به تشکیل کنسرسیوم نامه نوشتند. این عده را دولت میخواست از دانشگاه اخراج کند. رییس وقت دانشگاه، آقای دکتر سیاسی، به هیچوجه زیربار نرفت و اینها مجبور شدند حکم اخراج اساتید را از وزیر فرهنگ بگیرند.
امروز پس از ۵۴ سال وضع چگونه است؟
امروز دانشجویان را میگیرند و شکنجه میکنند. استادان را اخراج میکنند و هیچکدام از روسای دانشگاهها نه اعتراض میکنند و نه سخنی میگویند و حتی برای این کار راهنمایی و کمک هم میکنند. اینروزها، تعداد دیگری دانشجو دستگیر شدهاند و هیچ صدایی از هیچ کجا در نیامده است. من در مقالهام خواستهام مقایسه کنم بین دانشگاه مستقل و دانشگاه فعلی. موضوع دیگر این است که انتخابات نزدیک است و به دانشجو یادآوری کنم که تجربه این ده سال را دارید. آلت دست نشوید که ببینیم این چهره برود و آن دیگری بیاید، چه میشود.
شما نوشتهاید دانشجویان بهتر است به جای بحث روی احمدی نژاد و خاتمی، روی همهپرسی و تغییر قانون اساسی تمرکز کنند. به نظر شما جنبش دانشجویی که بسیاری معتقدند جنبشی نحیف و زیر ضربه است، چنین ظرفیتی را برای انجام این وظیفه دارد؟
بله! شما اگر بحث دکتر سیاسی را در سال ۳۲ با شاه و دولت خوانده باشید، میبینید که دکتر سیاسی میگوید دانشجو سرطان نیست که آن را بکنند و دور بریزند. دانشجو یک موجود زنده است. دانشجو همیشه استقامت کرده، حتی در سختترین شرایط. دانشجو آرمانخواه استؤ منتقد است و در مقابل بیعدالتی ایستادگی میکند. به نظر من با تمام سختگیریها و مشکلات، به دلیل ماهیت دانشجو و دانشگاه، چنین ظرفیتی هست.
دانشجویان که قدرت اجرایی ندارند. مقاومت و شعارهای اعتراضی آنها چگونه امکان تحقق خواهد داشت؟
وقتی امروز شما میبینید در تمام دانشگاهها تظاهرات است، فریاد و فغان است، این نشاندهنده پویایی دانشگاه است. امکان ندارد که دانشگاه تبدیل به محل مردهای شود. از وقتی دانشگاه در سال ۱۳۱۳تاسیس شد، همیشه دانشگاهی و دانشجو فعال بودهاند. همین خودش زمینهساز تحقق شعارها خواهد بود.
الان بین تشکلهای موجود دانشجویی چالشهایی هست که سودش را دیگران میبرند...
احسنت! یکی از دردهای من هم همین است. از گذشته، از تجربه باید درس گرفت. از تجربه سال ۵۴ باید درس گرفت که اختلاف میان دانشجویان به نفع رژیم شاه تمام شد. باید دانشجویان روی هدفهای مشترک خود با هم متحد باشند. الان دولت اختلافها را تشویق میکند، چون سیاست"تفرقه بینداز و حکومت کن" را به پیش میبرد.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح