۳ اکتبر ۱۹۹۰: آلمان پس از چهل سال جدایی
۱۳۹۵ مهر ۱۲, دوشنبه۸۰۰ سال پس از میلاد مسیح، درست در روز کریسمس، شارل کبیر امپراتوری ملل آلمانی را بنیاد نهاد که درست ۱۰۰۶ سال دوام یافت.
با حمله ناپلئون بناپارت به آلمان و تسخیر بیشتر سرزمینهای این کشور، حکومت ملوکالطوایفی در این سرزمین پا گرفت.
در سال ۱۸۷۱ بیسمارک صدر اعظم پرقدرت وقت، با موافقت دیگر قدرتهای اروپایی در ورسای فرانسه، برای دومین بار، "امپراتوری متحد آلمان پروس" را برپا کرد. بر همین پایه نازیها حکومت خود را "رایش سوم" یعنی امپراتوری سوم نامیدند که در سالهای میان ۱۹۳۳ و ۱۹۴۵ در کشور آلمان برپا بود.
در سال ۱۹۸۶ دبیرکل حزب کمونیست و رییس دولت شوروی، کنستانتین چرنینکو درگذشت و میخاییل گورباچف امور آن کشور را به دست گرفت. گورباچف برخلاف پیشینیان خود سیاست باز و آزاد را به ویژه در برابر غرب، پیش گرفت و زیر عنوانهای "پرسترویکا" و "گلازنوست" پردههای آهنین جدایی از غرب را در همه شاخههای اقتصادی و اجتماعی برچید. گورباچف چندین بار در ژنو و ریکیاویک با رییس جمهور وقت آمریکا دیدار کرد.
تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۸۷ پیمان آی ان اف (INF) به امضا رسید. طبق این پیمان، باید در عرض سه سال همه موشکهای مستقر در آمریکا و اروپا با برد پانصد تا پنج هزار کیلومتر پیاده و نابود میشدند.
تنشزدایی در عرصه بینالمللی باید به طور خودکار تاثیر خود را بر سیاست دو آلمان نیز نشان میداد. مردم آلمان دموکراتیک رفته رفته به سیاستهای مطلقگرایانه حزب حاکم خود اعتراض میکردند و هر چه بیشتر خواهان خروج از کشور و دیدار از آلمان غربی یا اقامت در آنجا میشدند.
مردم در کلیساها گرد میآمدند و از آزادی فردی و آزادی مطبوعات سخن میگفتند. پلیس تجمعهای مردمی را میپراکند، ولی شمار مردم در تظاهرات گوناگون برای به دست آوردن آزادیهای فردی پیوسته افزایش مییافت.
در سپتامبر ۱۹۸۹ مجارستان مرزهای خود را بر روی داوطلبان خروج از آلمان شرقی گشود و بدین ترتیب هزاران نفر به آلمان غربی راه یافتند. یک ماه پس از آن بر اثر فشار دفتر سیاسی حزب اتحاد سوسیالیستی، رهبر حزب و رییس دولت آلمان دموکراتیک اریش هونکر، کنار رفت و در ماه نوامبر همان سال نیز پایگاههای مرزی آلمان شرقی به طور کلی برچیده و راه خروج همه داوطلبان به آلمان فدرال باز شد.
با کناره گیری آلمان دموکراتیک از پیمان ورشو و سقوط چائوشسکو در رومانی، پایههای تعادل در بلوک شرق متزلزل میشد. در روز ۱۵ ژانویه سال ۱۹۹۰ صد و پنجاه هزار تن در لایپزیگ شعار آلمان متحد را سردادند.
در ماه مارس همان سال پس از چهل سال در آلمان شرقی انتخابات آزاد به سبک غرب برگزار شد و ائتلاف بزرگی از چند حزب، اداره کشور و برنامه پیشروی به سوی اتحاد با آلمان غربی را به دست گرفت.
در روز ۳۱ اوت ۱۹۹۰ پیمان اتحاد دو آلمان به امضا رسید و وحدت دو کشور در روز ۳ اکتبر همان سال اعلام شد. از آن پس این روز به عنوان روز وحدت آلمان تعطیل رسمی است و هر سال در این روز مراسم جشن و سخنرانی برپا میشود.
اما همانگونه که وحدت دوباره آلمان روند پر مشکلی داشت، نمیتوان انتظار داشت که با انجام آن، مشکلات و شکافهای اقتصادی و فرهنگی میان شرق و غرب آلمان، یکسره از میان بروند.
هنوز پس از ۲۵ سال وحدت، دیوار حایل میان شرق و غرب، کاملا محو نشدهاند. بسیاری از آلمانیهای شرقی، خود را آلمانی درجه دو میبینند و معتقدند که غربیها آنها را تسخیر و تصرف کردهاند.
اشتفان هایم (Stephan Heym) نویسنده نامدار آلمانی پیوستن آلمان شرقی به غرب و پیروزی سرمایه بر سوسیالیسم را به ماری تشبیه میکند که یک جوجه تیغی را خورده باشد. او میگوید: "آری، آن مار جوجه تیغی را خورد، ولی مشکل هضم آن هنوز باقی است و باقی خواهد ماند".