۴۰ سال پیش در وود استاک چه گذشت؟
۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعهبسیار اتفاق افتاده است که یک ایدهی تجاری معمولی چنان حادثهی بزرگی را خلق میکند و ماندگاریاش آنچنان ردی را بر جای میگذارد که حتی گذر سالها هم از پس محو آن بر نمیآید. ایدهی برگزاری یک فستیوال موسیقی در فضای باز، در سال ۱۹۶۹ میلادی را میتوان بدون تردید در این دسته قرار داد؛ ایدهای که به ذهن پسر ۲۵ سالهای به نام مایکل لنگ (Michael Lang) راه یافت و از دل آن فستیوال موسیقی "وود استاک" (Woodstock) بیرون آمد.
وود استاک یکی از منحصر به فردترین اتفاقات هنری در عرصهی موسیقی راک محسوب میشود؛ فستیوالی سه روزه (۱۵ تا ۱۷ اوت) که شعار اصلیاش "۳ روز صلح و موسیقی" بود و تبدیل به جولانگاه خوانندگان و گروههای موسیقی راک شد که برخی از آنها شهرتشان را در سالهای بعد وامدار آن شدند.
آنچه در وود استاک رخ داد، چنان استثنایی بود که تبدیل به نقطهی اوج جنبش "هیپیها" در آمریکا شد. اما در وود استاک چه گذشت که آن را اینگونه منحصر به فرد و ویژه کرد؟
۱۰ هزار نفر، نه ببخشید نیم میلیون نفر
وود استاک نام دهکدهی کوچکی است که در نزدیکی نیویورک قرار دارد. در سالهای پایانی دههی ۶۰ میلادی، این دهکده محل سکونت چندین چهرهی سرشناس موسیقی آن زمان مانند باب دیلان بود. لنگ، مدیر جوان یک گروه موسیقی بود که سابقهی برگزاری چندین فستیوال موسیقی را نیز در کارنامهاش داشت. او در نیویورک با آرتی کورنفلد، ترانهسرای ۲۶ سالهای آشنا شد و این آشنایی آنچنان به صمیمت ختم شد که این دو تصمیم گرفتند یک استودیوی ضبط موسیقی در شهر وود استاک راهاندازی کنند.
برای راهاندازی این استودیو نیاز به سرمایه بود، پس این ایده به ذهنشان راه یافت که میتوان چندین کنسرت برگزار کرد و یا بهتر آنکه یک فستیوال بزرگ ترتیب داد. این دو بر حسب اتفاق با جوئل روزنمن و جان رابرتز (هر دو ۲۳ ساله) آشنا شدند که سرمایهی مورد نیاز برای این کار را داشتند و به این ترتیب تیم اولیه تشکیل شد.
قدم بعدی یافتن محل مناسبی برای برگزاری این فستیوال بود. آنها پس از تلاش فراوان در نهایت ماکس یسگور را ملاقات کردند که یکی از تولیدکنندگان عمدهی شیر در روستای بتل (۱۵۰ کیلومتری نیویورک) بود.
گروه در ابتدا از ترس جا زدن یسگور به او گفتند که احتمالا ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر برای تماشای کنسرت بیایند. وقتی که یسگور چندین مزرعهی بزرگش را به آنها نشان داد، لنگ آب پاکی را روی دست او ریخت: «ما فکر میکنیم که تا ۵۰ هزار بلیط بفروشیم و احتمالا ۵۰ هزار طرفدار دیگر هم سعی میکنند که بدون بلیط بیایند!» البته نه گروه و نه یسگور نمیدانستند که وود استاک در حدود نیم میلیون تماشاگر خواهد داشت!
قفل ترافیکی
در این بین آگهی فستیوال در روزنامههای سراسری کشور چاپ و پیشفروش بلیطها هم شروع شده بود. در حالی که گروه مشغول تمام کردن آخرین مقدمات ساخت و ساز و اجرای برنامه بود، هزاران دختر و پسر جوان در دو ایستگاه اتوبوس شهر نیویورک در صفهای کیلومتری منتظر آمدن اتوبوس به مقصد بتل بودند. اتوبوس هر یک ربع یک بار میآمد، آنهم با ظرفیت ۴۵ نفر! صحنهای که به گفتهی رییس اتوبوسرانی تا آن زمان بیسابقه بوده است.
وضعیت در محل برگزاری نیز دستکمی از ایستگاه اتوبوس نداشت. ماشینهای پارک شدهی فراوان و ترافیک ۲۰ کیلومتری! به این ترتیب هزاران طرفدار با پای پیاده راهی میشوند. هجوم تماشاگران باعث میشود تا برگزارکنندکان قید فروش بلیط را بزنند و از پشت میکروفن اعلام کنند که تماشای فستیوال رایگان است.
باروت
روز جمعه، ۱۵ اوت، در ساعت پنج و هفت دقیقهی بعد از ظهر، فستیوال وود استاک با ترانهای از ریچی هاونز افتتاح میشود. هاونز در مجموع ۱۰ ترانه میخواند که آخرین آنها با نام "آزادی" همانند باروت جمعیت را از هیجان منفجر میکند؛ ترانهای که هاونز همانجا در روی سن به صورت فیالبداهه میزند و میخواند! از آنجایی که وود استاک همزمان با دوران جنگ ویتنام برگزار میشد، ترانهی هاونز تبدیل به یکی از ترانههای سمبلیک وود استاک میشود.
گروه سوییت واتر به همراه خوانندگان دیگری همچون تیم هاردین، راوی شانکار (نوازندهی سیتار) و ملانی از دیگر چهرههایی بودند که روز اول به روی سن رفتند.
در طول برگزاری فستیوال، جمعیت عظیم و ترافیک شدید چندین کیلومتری باعث شدند تا گروه برگزار کننده بیشتر خوانندگان را با هلیکوپتر به محل بیاورند.
غوغای وود استاک
شنبه، ۱۶ اوت، ساعت دوازده و پنجاه و پنج دقیقهی بامداد، جوآن بائز به روی سن میرود. در فضای ضد جنگ آن زمان، حضور خوانندهای مثل بائز یعنی ختم کلام؛ کسی که همواره به خواندن ترانههای سیاسی شهرت داشته است. ترانهی We Shall Overcome از بائز تبدیل به یکی دیگر از ترانههای سمبلیک این فستیوال شد.
در همان زمان نخستین نمنمهای باران آغاز میشود و در ساعتها و روزهای بعد، این نمنم تبدیل به سیلی میشود که از آسمان به زمین فرود میآید. یکی از خوانندگان مشهوری که در این روز برای اجرا به روی سن میرود، کارلوس سانتانا است. هر چند سانتانا در آن زمان چندان نام شناختهشدهای نبود، اما ریتمهای هیپنوتیزمکنندهی آهنگها و اجرای گروه آن چنان به مذاق جمعیت خسته از باران مینشیند که باعث میشود اجرای سانتانا به یکی از اجراهای درخشان وود استاک تبدیل شود.
ساعت ۸ شب غوغای دیگری به راه میافتد و این بار به راه اندازهی این غوغا، گروه Canned Heat است. جو حاکم آنچنان سرخوشانه است که حتی در فیلمی که بعدها از وود استاک تولید میشود، به خوبی میتوان دید که چگونه یکی از تماشاگرها به روی سن میآید و خوانندهی گروه را در آغوش میگیرد!
پیکنیک همراه با چاشنی موسیقی
کمکم خبرهای بد نیز فرا میرسند. بارش شدید باران باعث میشود تا برخی از آلات موسیقی هادی برق شوند، سن کاملا خیس شده و خطر برق گرفتگی هم شدیدا بالا میرود. از طرف دیگر غذا و آب تمام شده و مسئلهی اصلی برای برگزار کنندگان این است که چگونه میتوان از پس تهیه کردن غذای مورد نیاز برای نیم میلیون تماشاچی بر آمد.
در این میان هلیکوپترهای امدادی چندین مرتبه شکلات و نوشابه برای جمعیت پرتاب میکنند، اما با این حال نمیتوان اینها را به عنوان غذا به حساب آورد. افراد فراوانی از جمعیت داوطلبانه به کمک میآیند. از مزرعههای اطراف مقدار زیادی سبزیجات خریداری میشود و داوطلبان دست به کار پختن غذا میشوند.
نکتهی قابل ذکر و برجسته در این است که در تمامی این روزها هیچ درگیری میان هیچ گروه یا فردی رخ نمیدهد و اثری از خشونت در تمام مدت برگزاری فستیوال دیده نمیشود. در عوض چیزی که به وفور یافت میشود، انواع مواد مخدر است که چه از سوی خوانندهها و چه تماشاگران مورد استفاده قرار میگیرد. هر چند در آن زمان استعمال مواد مخدر یکی از مشخصههای رایج جنبش هیپیها بود.
خاموشی سازها
جنیس جاپلین، خوانندهی آمریکایی و یکی از اسطورههای موسیقی راک آن زمان، یکشنبه، ۱۶ اوت در ساعت دو و نیم بامداد، بعد از ساعتها انتظار به روی سن میرود. هرچند اجرای جنیس با تشویقهای فراوان تماشاگران روبرو میشود اما با این حال بعدها برخی انتقادهای جدی را به اجرای او در وود استاک وارد میکنند. یک سال بعد از این فستیوال جنیس بر اثر استعمال بیشاز اندازهی هروئین در میگذرد.
پنج صبح، تماشاگران شاهد اجرای گروه The Who میشوند. اجرای این گروه یکی از بهترین اجراهای وود استاک است. در این روز، جو کاکر نیز در ساعت دوی بعد از ظهر به روی صحنه میرود. علیرغم وجود مشکلاتی در هنگام شروع، کاکر موفق میشود تا با صدای گرفته و خشدار خود جمعیت را به وجد آورد. به محض پایان گرفتن برنامهی کاکر، دوباره از آسمان سیل سرازیر میشود و چندین ساعت به طول میانجامد.
ساعت هشت شب، کاونتری جو مکدانلد به اجرای برنامه میپردازد؛ خوانندهای که از اواسط دههی ۶۰ میلادی با خواندن ترانههای اعتراضی سیاسی تبدیل به چهرهای شناخته شده و محوری شده بود. جانی وینتر نیز یکی دیگر از خوانندگان آن روز است.
سرانجام در ساعت هشت و نیم صبح روز دوشنبه، ۱۸ اوت، آخرین خواننده به روی سن میرود که کسی نیست به جز جیمی هندریکس. هر چند در آن موقع تنها جمعیتی بین ۳۰ تا ۶۰ هزار نفر باقی مانده بودند، اما با این حال، مدیر برنامههای هندریکس اصرار دارد تا اجرای این خواننده حسن ختام وود استاک باشد. پس از دو ساعت و بعد از اتمام ترانهی "Hey Joe"، در ساعت ده و نیم صبح روز دوشنبه، فستیوال موسیقی وود استاک پس از سه روز پایان میگیرد و سازها به خاموشی میروند.
نویسنده: سمیرا نیک آیین
تحریریه: بهنام باوندپور