۴ آوریل ۱۷۵۵: واقعهگرای سده هجدهم
۱۳۹۵ فروردین ۱۶, دوشنبهنوجوان بود که به دانشگاه رفت و ادبیات خواند. هنوز ۲۰ سالش نشده بود که هنرپیشه شد و با یک گروه تئاتر در بسیاری از شهرهای آلمان آن زمان درخشید و خود نیز نمایشنامههایی نوشت که با استقبال روبرو شدند.
اما شهرت و محبوبیت او در درجه نخست به خاطر رمانهای سرگرمکننده او بود. ادیبان و ادبشناسان در آغاز رمانهای ساده او را "ادبیات مبتذل" قلمداد میکردند اما رفته رفته متوجه شدند که این بخشی از روان زخمی جامعه است که نویسنده ژرفکاوی کرده و بازتابانیده است.
کریستیان هاینریش اشپیس (Christian Heinrich Spieß) میکوشید شخصیتها و رخدادهای داستانهای ترسناک و غمبار خود را از واقعیات جامعه بگیرد و به جای پندآموزی با نشان دادن واقعیتهای جامعه به روشنگری بپردازد.
اهمیت دیگر این نویسنده آگاهی امروزین ما از مسائلی است که در سده ۱۸ در آلمان مطرح بودهاند: «انسان چه موجودی است؟ بدن او و روانش چگونه کار میکنند و پیرو چه قواعدی هستند؟ چه عواملی از او یک انسان خوب یا بد میسازند؟»
بدین ترتیب اشپیس همزمانان خود را به علت پدید آمدن جنایتها توجه میدهد. تا پیش از اشپیس توانخواهان ذهنی و مجانین را عاملهای شیطان میپنداشتند ولی او با توصیف زندگی و ذهن آنها تصویر واقعی از این پدیده انسانی ارائه داد.
در کتاب "زندگینامه خودکشان" مینویسد: «من هوادار خودکشی نیستم ولی قلبا با آن بیچارگان تفاهم دارم زیرا آنها خود را به دلخواه نمیکشند، بلکه به خاطر وجود انسانهای دلسنگ و بیوفا و بیاحساس به این کار مجبور میشوند.»
اشپیس بیش از ۴۰ رمان و مجموعه داستان ترسناک و جنایی منتشر کرد و سرمشق بسیاری از نویسندگان بزرگ بعدی بود هرچند آنها به این حقیقت اذعان نمیکردند.
کریستیان هاینریش اشپیس در ۴۴ سالگی در بوهمیا که امروز جزو جمهوری چک است، درگذشت.