گوستاف  گروندگِنس (Gustaf Gründgens) در دوسِلدورف در غرب آلمان زاده شد. پدرش بازرگان و مادرش خواننده بنامی بود.

نخست در دوسِلدورف هنرپیشگی آموخت و هم‌زمان با بازی در نقش‌های کوچک در شهرهای کیل و هامبورگ آموزش این رشته را ادامه داد.

۲۲ ساله بود که به تئاتر معروف هامبورگ راه یافت و از آن پس پله‌های پیشرفت شغلی و شهرت را در کوتاه‌ترین مدت پیمود.

۲۵ ساله بود که با کارگردانی و بازی در نمایشنامه‌ای با درونمایه هم‌جنسگرایانه گرایش به همگون خود را آشکار و در رسانه‌ها جنجال برپا کرد، هرچند همواره برای پنهان‌کاری و بعدها برای رعایت اصول در نظام نازی‌ها، چندین بار خانواده تشکیل داد.

در حالی که  وزیر تبلیغات نازی‌ها گوبِلز، گروندگِنس را تحقیر می‌کرد و نادیده می‌گرفت، رقیب او هِرمان گورینگ که استاندار بخش پروس آلمان بود، آن هنرپیشه و کارگردان شهرت‌یافته را به سرپرستی تئاتر دولتی در برلین برگزید.

گروندگنس از یک سو تئاتر برلین را به تماشاخانه جالب و جذابی در دوره نازی‌ها تبدیل کرد و برای آن‌ها آبرو خرید، از سوی دیگر از مقام بالای خود برای نجات بسیاری از همکاران یهودی، هم‌جنسگرا و چپ‌گرای خود بهره جست.

پس  از سقوط نازی‌ها یارانی که گروندگِنس به دادشان رسیده بود او را از اسارت روس‌ها بدر آوردند و باعث شدند که او یک سال پس از جنگ بتواند باز به کار خود ادامه دهد. به این ترتیب گروندگِنس هنرپیشه و کارگردان بنام در سه دوره گوناگون در آلمان به شمار می‌آید: جمهوری وایمار، نازی‌ها و آلمان فدرال.

۶۳ ساله بود که از همه مقام‌ها و مسئولیت‌های خود دست کشید تا با یار و همزی خود یورگِن اشلایس (Juergen Schleiss) سفری به دور دنیا کند و به قول خود "زندگی کردن بیاموزد". از  قرار در شهر مانیلا پس از جدل با دوستش به اتاق خود می‌رود و به خاطر استفاده بیش از حد از قرص خواب دیگر بیدار نمی‌شود.

 گوستاف  گروندگِنس در ۶۳ سالگی در مانیل درگذشت.