نود و چهار سال كودكی
۱۳۹۷ بهمن ۸, دوشنبهآستريد ليندگرِن در شهرك ويمِربی، در جنوب سوئد، زاده شد و در خانوادهای کشاورز رشد کرد.
داستانهايش تاكنون در ۱۶۰ ميليون نسخه به ۱۰۱ زبان به چاپ رسيده و در بسياری از كشورهای جهان دست كم چند مكان ويژه كودكان به يادش نامگذاری شدهاست.
با اينکه هرگز بر آن نبود كه داستانهای انتقادی اجتماعی بنويسد، ولی شخصيتهای او خوابهای به حقيقت پيوسته كودكان جهاناند. در صدر آن شخصيتها "پيپی جوراب بلند" است. خود او درباره این داستان ميگويد: «قدرت معمولا بد و سهمگين است، اما پيپی با اينكه نيرومند است، در عين حال مهربان، شادمان، يكرنگ و حاضر جواب است.»
پنج ساله بود كه به گفته خود افسانهای را از اِديت، دختر خدمتكار خانهشان، ميشنود و از همان دم، گويی آدم ديگری ميشود: «انگار پيش از آن يك حيوان ساده طبيعی بودم و از آن پس هنر و فرهنگ هم به من اضافه شد. از آنجا كه پدر و مادرم سرشان از بام تا شام به كشاورزی و دامداری گرم بود من و سه خواهر و برادرم آزادانه هرچه ميخواستيم ميكرديم و همين خاطرات كودكی درونمايه داستانهای من شدند.»
۱۸ ساله بود كه شروع به کار برای روزنامه محلی زادگاهش كرد. عاشق سردبير مزدوج آن روزنامه و از او باردار شد و به اين خاطر به دانمارك و سپس به پايتخت سوئد گريخت. از سر تنگدستی پسرش را به يك خانواده بيفرزند سپرد و شايد از آنجا كه ازدواج دومش هم ناموفق بود، پسربچههای تنها و غمگينی مانند بِرتيل، ميو و شيرچه را آفريد تا شايد به اين ترتيب اندكی از احساس گناهش بكاهد.
شايد به اين خاطر كه هم پسرش لارس و هم همسرش استوره ليندگرِن به علت بيماری ناشی از اعتياد به الكل جان باختند، "برادران شيردل" را آفريد كه موضوع آن مرگ است.
۳۷ ساله بود كه نخستين و نامآشناترين داستانش "پيپی جوراب بلند" را نوشت و به دو انتشاراتی داد كه هردو آن را رد كردند. تنها پس از انتشار "درددل بريت ماری" بود كه موفق شد اولين كتابش را هم منتشر كند و از آن پس به عنوان نامدارترين نويسنده ادبيات كودكان پذيرفته شد.
در يك گفتگوی راديويی ميگويد: «كيسه كيسه برايم نامههای ستايشآميز ميآيد كه چه جاهايی را به افتخار تو نامگذاری كردهاند، اما من آن شخصيت و قهرمان نيستم من آستريدِ "ما بچههای بولِربو" هستم.»
آستريد ليندگرِن در ۹۴ سالگی در استكهلم درگذشت.