مصدق و راه و رسم گذار ایران به دموکراسی
۱۳۹۷ تیر ۱۱, دوشنبهبه رسم همه ساله جمعی از ایرانیان ساکن آلمان مراسمی در شهر کلن به مناسبت زادروز محمد مصدق، نخستوزیر فقید ایران برگزار کردند. این مراسم روز یکشنبه اول ژوئیه ۲۰۱۸ / ۱۰ تیرماه ۱۳۹۷ برگزار شد. برگزارکنندگان مراسم، گروهی از فعالان ملی و پیروان دکتر مصدق در شهر کلن آلمان بودند.
آقایان ناصر کاخساز، عبدالکریم لاهیجی و خانم پرستو فروهر از جمله سخنرانان مراسم بودند. عباس امیرانتظام از چهرههای ملی، کسی که قدیمیترین زندانی سیاسی ایران در جمهوری اسلامی نام گرفته و طولانیترین دوره زندان را پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران داشته نیز پیامی از داخل کشور برای این مراسم فرستاده بود.
ناصر کاخساز نخستین سخنران مراسم بود. آقای کاخساز یکی از زندانیان سیاسی رژیم پیشین و فعال سیاسی پرسابقهای است که سالهاست در آلمان به فعالیت فکری مشغول است. بخشی قابلتوجهی از فعالیت نظری او در این سالها، توضیح و تبیین اندیشه و راه و رسم مصدق، بهمثابه چراغ راهنمایی مطمئن برای گذار ایران به دموکراسی و توسعه همهجانبه بوده است.
آقای کاخساز در مراسم روز یکشنبه کلن تاکید کرد که مصدق برای او و همفکرانش، «نه امام است و نه قهرمان؛ اما مصدق در ایران مطرح است و اندیشهای که به عنوان آلترناتیو در برابر مصدق قد علم کند، وجود ندارد».
«متد مقدم بر هدف است»
برگرفته از همین اندیشه مصدق، کاخساز «تعادل» را لازمه شرایط کنونی ایران دانست. او گفت: «تا آنجا که به امر سازماندهی سیاسی و ملی مربوط است، بیش از هرچیز به تعادل نیازمندیم. بدون تعادل، سازماندهی ملی ناممکن است... تندروی، مردم را دچار ترس و تردید میکند. با روش تند نمیتوان به آرامش ملی دست یافت. برای همین است که میگوییم متد مقدم بر هدف است.»
آقای کاخساز اضافه کرد: «بحران سیاسی و اجتماعی در جامعه ایرانی تنها یک بحران ارزشی نیست، بلکه یک بحران پایهای در امر همزیستی ملی ایرانیان نیز هست. وقتی برای رهایی از جمهوری اسلامی به جنگ و حمله ترامپ به ایران امید میبندیم، به معنی آن است که به مرحله بحران در قواعد همزیستی در واحد ملی وارد شدهایم.»
به گفته او، «همزیستی ملی و حفظ قایق مشترک ایران دیگر یک ارزش نیست، بلکه یک قاعده و یک پایه زندگی جمعی ایرانیان است. تعادل هم، ارزش نیست، بلکه یک قاعده زندگی اجتماعی است. چرا که با تغییر شرایط دگرگونه نمیشود. اولویت فراساختاری و فرااعتقادی که یک پایه زندگی جمعی ایرانیان است نیز چیزی فراتر از ارزش است. چندصدایی نیز نه به قلمرو ارزش که به قلمرو قواعد همزیستی ملی تعلق دارد.»
به اعتقاد کاخساز «علت بحران عمیق و غیرقابل حل حکومت دینی نفی این قواعد پایهای زندگی اجتماعی ایرانیان است».
ناصر کاخساز معتقد است در عصر غروب بتها، به نمادی چون محمد مصدق به عنوان رهبری اشتباهناپذیر نگریسته نمیشود. او میافزاید: «در روزگار ما، مصدق دیگر به یک روش مبارزه تبدیل شده است. بویژه در دورانی که هدفِ مستقل از روش، یعنی هدفی که روش را تحتالشعاع خود قرار بدهد، از نظر اندیشه علمی و فلسفی متزلزلتر شده و اعتبار معنوی خود را از دست داده است. اکنون دیگر هدف به مثابه هدف، نسبی و انتزاعی و در ذات خود متنازع فیه است. به قول کنفوسیوس هدف خود همان راه است.»
او در ادامه سخنانش گفت آنچه زیر نام مصدق در تاریخ ایران برجسته است، راهی است که نهضت ملی در ادامه خواستهای انقلاب مشروطه طی کرده است. به نظر او سه درس و سه مساله ملی که از این راهِ طی شده بیرون میآید، از این قرار است:
یک: استقرار حکومت دینی در ایران (نظام جمهوری اسلامی) سرچشمه و منبع صدور نفرت، و در برابر آن اوج و گسترش نفرت ضداسلامی، جامعه ایرانی را در خطر از هم پاشیدگی قرار داده است. خطری که میتوان آن را خطر عراقی شدن ایران نامید.
دو: یکی از عوامل شکست رژیم پیشین که به قدرت گرفتن آیتالله خمینی یاری بخشید، سیاست وابستگی به قدرتهای غربی بود. با اینحال، غرب یک مسئله محوری سیاست در ایران آینده است و راهحل منتج از تجربه نهضت ملی فرمول «اتحاد مدرنیتهای با غرب» است. بدون اتحاد مدرنیتهای با جهان غرب، امکان زندگی متمدنانه توام با آرامش و ثبات برای ایران وجود نخواهد داشت.
سه: از سیاستهای شبه انقلابی تقدم استقلال بر دموکراسی، نه دموکراسی بیرون آمده است و نه تفاهم ملی. استقلال پیآمد خود به خودی تفاهم ملی در درون جامعه و چند صدایی ملی است. ملتی که میتواند سرنوشت خود را از راه های دموکراتیک رقم بزند، در کشور مستقلی زندگی میکند.
«حکومتی متکی بر حقوق»
سخنران بعدی مراسم کلن، دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و رئیس جامعههای دفاع از حقوق بشر بود. موضوع سخنرانی ایشان «حکومت قانون یا دولت استوار بر حقوق» بود.
آقای لاهیجی گفت، حکومت قانون عبارت است از حاکمیت قانون بر روابط حکومت و شهروندان؛ اما پرسش اصلی این است که صحبت از کدام قانون است؟ آیا منظور هر قانونی است؟ مثلا قانون قصاص؟ و یا قانون اساسی و قوانین جزایی حاکم در جمهوری اسلامی؟
به اعتقاد این حقوقدان «حکومت قانون» به خودی خود به معنای حکومت دموکراتیک و نظام دموکراتیک نیست و قانون بدون توجه به محتوای آن ارزشی ندارد.
دکتر لاهیجی به عنوان مثال گفت در همین آلمان در دوره نازیها، بسیاری در چارچوب قانونی دیگران را لو داده بودند و از این طریق در سرکوب و جنایات نازیها شرکت داشتند. بنابراین قانون بدون محتوای اخلاقی، حقوقی و عادلانه آن بیمعنی است.
آقای لاهیجی با این مبنا و نظر پایهای، به نقد قانون اساسی جمهوری اسلامی پرداخت. به نظر وی در این قانون حقوق دموکراتیک مردم و حق حاکمیت ملی نقض شده است.
لاهیجی این شعار برخی از کنشگران سیاسی در داخل کشور را رد کرد که اگر «نظارت استصوابی» از بین برود، همهچیز درست میشود. به گفته او، اوایل انقلاب نظارت استصوابی نبود، اما حقوق دمکراتیک مردم نقض میشد.
این حقوقدادن در برابر حاکمیت قانون و دولت مبتنی بر قانون، «دولت مبتنی بر حقوق» را مطرح کرد؛ دولت دموکراتیک مبتنی بر حقوق که براساس یک سری نرمها و قواعد دموکراتیک بر شهروندان حکومت میکند.
آقای لاهیجی در عینحال تاکید کرد که دولت مبتنی بر حقوق و دولتهای دموکراتیک باید عضو یک سری کنوانسیونهای بینالمللی شوند و آن را وارد قانون اساسی خود کنند. اعلامیه جهانی حقوق بشر یا پیماننامه بینالمللی حقوق کودک از جمله این کنوانسیونهاست که دولتهای مبتنی بر حقوق، آنها را در قوانین داخلی خود وارد کرده و ملزم به رعایت آن شدهاند.
این حقوقدان در خلال سخنرانی خود با بیان اینکه دموکراسی در غرب با بحران روبهروست، از این وضعیت ابراز نگرانی کرد.
به گفته لاهیجی اینکه برزگترین قدرت اقتصادی و نظامی دنیا، با نظام قانونمند کاری ندارد و از شورای حقوق بشر خارج میشود نشانه بحران در دموکراسیهای غربی است.
پرستو فروهر و برگهایی از خاطرات نوجوانی
سخنران دیگر مراسم بزرگداشت زادروز محمد مصدق در شهر کلن آلمان، خانم پرستو فروهر، فرزند دو تن از چهرههای ملی ایران، پروانه و داریوش فروهر بود. «مصدق؛ سنگر امید و مدد پایداری و ایراندوستی» عنوان سخنرانی خانم فروهر بود.
او گفت سخن گفتن در باره مصدق در چنین مراسمی، برای او که در جمع و خانواده ملی بزرگ شده، قدر و حرمت ویژهای دارد.
محتوای سخنرانی پرستو تصاویری از خاطرات دوره نوجوانی او در سالهای دهه پنجاه خورشیدی بود، در دورهای که خانه پدریاش محل تجمع یاران و دوستداران دکتر محمد مصدق، رهبر فقید نهضت ملی ایرانیان بود.
خانم فروهر از شب شعری در آن سالها به مناسبت زادروز مصدق سخن گفت که برخی چهرههای شرکتکننده در آن مراسم در سالهای پس از حاکمیت جمهوری اسلامی، قربانی ترورهای سیاسی شدند. شاپور بختیار، عبدالرحمن برومند، پروانه اسکندری و داریوش فروهر از چهرههای برجسته این قربانیان بودند.
پیام عباس امیرانتظام
در مراسم بزرگداشت مصدق در شهر کلن بخشهایی از پیام عباس امیرانتظام نیز خوانده شد.
آقای امیرانتظام در پیام خود در تایید و تاکید بر اهمیت بزرگداشت مصدق گفت: «شناساندن چهره واقعی این مرد بزرگ تاریخساز به دور از هرگونه تعصب بلکه بهطور واقعبینانه و همانطور که بوده است، رسالتی است انکارناپذیر و بر دوش همه ما، که به صداقت او ایمان داریم و خدمات ارزندهاش به وطن را ارج مینهیم، وطندوستیاش را باور داریم و به کاریزمای شخصیتش با تمام نقاط قوت و ضعف پی بردهایم.»
امیرانتظام در پیام خود نوشت: «برای من، عباس امیرانتظام که از سالهای نوجوانی شیفته طریقت مصدق شدم، شنیدن دو نام همواره انگیزه بخش حیات بوده و چه بسا در برهههایی دشوار از گذر زمان بر صندلی چرخدارنشینی را کاملا برای لحظاتی از ذهنم پاک مینماید. این دو نام، «ایران» و «مصدق» هستند.»
آقای امیرانتظام در عینحال تاکید کرد:«مصدق برای ما یک مکتب فکری است که نیازی به پیروی کورکورانه ندارد. دوستداران و هواداران این مکتب فقط بوی عشق، وفا و یکرنگی، اعتماد و شجاعت اخلاقی را از آن استشمام میکنند.»
او در پیامش با اشاره به وضعیت کنونی ایران نوشت: «ملت ایران به دنبال تغییر و تحول خشونتآمیز نیست چرا که دیگر ظرفیتها پر شده است. آنچه نباید به سر این ملت آمده و بر اساس آخرین نظرسنجیها مردم شاددل و سرزنده ما در صدر عصبیترین مردم جهان رده بندی شدهاند.»
آقای امیرانتظام افزود: «مسئولین اجرایی هم اگر از عقلانیت پیروی نمایند با دادن استعفا و با انجام یک همه پرسی به خواسته ملت احترام گذاشته و به آن تن میدهند. کنارهگیری و عذرخواهی از این ملت بزرگ و بخشنده از اینکه نتوانستند به وعدههای پوچ و توخالی خود عمل کنند میتواند تنها امتیاز مثبت در طول دههها حاکمیت «فراموش نشدنی» را از آن آنها نماید.»
مراسم کلن علاوه بر سخنرانی، شعر و موسیقی نیز به همراه داشت. دکتر نعمت میرزازاده (آزرم) چندین شعر خواند و آروین مهفام، چند ترانه اصیل ایرانی اجرا کرد.
نوازندگان همراه آقای مهفام دو تن از اعضای ارکستر اوپرای فرانکفورت بودند. اجرای ملودیهای ایرانی با سازهای غربی از سوی دو شهروند آلمانی و صدای عالی و هنرمندی آقای مهفام، تحسین همه شرکتکنندگان در مراسم را برانگیخت.