1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

حمله اهواز؛ چرا تندروها تهدید به "انتقام" می‌کنند؟

۱۳۹۷ مهر ۲, دوشنبه

هنوز وابستگی فکری یا سازمانی عوامل حمله اهواز روشن نیست. جمهوری اسلامی اما دست برخی کشورها را در کار می‌بیند و تندروها آنان را به "انتقام" تهدید می‌کنند. چهار تحلیلگر به اهداف تهدیدها و پیامدهای احتمالی آن پرداخته‌اند.

چهار تحلیلگر به اهداف احتمالی تهدید برخی کشورها توسط مقام‌های نظامی و تندروهای ایران، به خاطر حمله اهواز پرداخته‌اند
عکس: picture-alliance/Photoshot/ISNA/M. Jaberian

پس از گذشت دو روز از حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح ایران در اهواز هنوز هم ابهامات زیادی در مورد عوامل واقعی آن وجود دارد. از یک‌سو جریان موسوم به "مقاومت ملی الاحواز" مسئولیت حمله را بر عهده گرفته است و از سوی دیگر گروه تروریستی "دولت اسلامی" (داعش سابق) آن را به خود نسبت می‌دهد. مقام‌های ایران از کشته شدن دست‌کم چهار مهاجم در جریان این حمله خبر داده‌اند؛ اما رسانه‌های داخلی در ساعات اولیه پس از حمله اعلام کرده بودند که یکی از مهاجمان زنده دستگیر شده است. حال خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران مدعی شده که شمار مهاجمان ۵ نفر بوده است.

اما با وجود این ابهامات، جمهوری اسلامی تردیدی در شناسایی عاملان و آمران حمله اهواز از خود نشان نمی‌دهد. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، روز یکشنبه اول مهرماه (۲۳ سپتامبر) اعلام کرد: «کاملا برایمان روشن است چه کسانی این کار را کرده‌اند و به کجا وابسته هستند». او مسئولیت غیرمستقیم حمله تروریستی اهواز را متوجه آمریکا کرد و گفت: «آنهایی که ادعای حقوق بشر را مرتب تکرار می‌کنند باید پاسخگو باشند. همه کشورهای کوچک مزدوری که در منطقه می‌بینید پشتوانه‌شان آمریکاست و اوست که آنها را تحریک می‌کند». روحانی افزود که «پاسخ این جنایات در چارچوب قانونی و مصالح کشور داده خواهد شد.»

بقیه تهدیدها اما شدیدتر از واکنش روحانی بود. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، مهاجمان را "استخدام‌شده، آموزش‌دیده، مسلح‌شده و پول‌گرفته از سوی یک رژیم خارجی" معرفی کرد، "حامیان تروریست منطقه‌ای و اربابان آمریکایی‌شان" را مسئول "چنین حملاتی" دانست و از قصد جمهوری اسلامی برای پاسخ "سریع و قاطعانه" به آنها خبر داد.

محمد حسین باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز عربستان سعودی را به دست داشتن در حمله اهواز متهم کرد و "حق پاسخ کوبنده" برای جمهوری اسلامی "در هر زمان و مکان محفوظ" دانست.

سپاه پاسداران نیز با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که "در آینده نزدیک" از "سرکردگان و هدایتگران" این حادثه "انتقام مهلک و فراموش‌ناشدنی" گرفته خواهد شد. اشاره این نیروی نظامی نیز به عربستان سعودی بود. سپاه در بیانیه خود نوشت که "دشمنان قسم‌خورده ایران اسلامی به ویژه مثلث شیطانی غربی، عبری و عربی" در حال "پیگیری پروژه انتقال ناامنی" به داخل ایران هستند؛ اشاره‌ای آشکار به سخنان ولیعهد و وزیر دفاع عربستان سعودی. محمد بن سلمان اردیبهشت‌ماه سال گذشته (۱۳۹۶) گفته بود، عربستان منتظر نمی‌ماند که جمهوری اسلامی جنگ را به خاک سعودی بکشاند، بلکه تلاش می‌کند تا "نبرد در داخل خاک ایران روی دهد".

گرچه  حمله تروریستی شنبه گذشته نخستین حمله در خوزستان طی سال‌های اخیر نبوده و به‌خصوص اهواز بارها هدف بمب‌گذاری‌های متعدد با قربانیان بسیار قرار گرفته است، اما این بار زبان تهدید بیش از پیش از سوی مقام‌های نظامی و حتی دولتی، نهادهای حکومتی و نیز چهره‌های نزدیک به مراکز قدرت در ایران شنیده می‌شود.

حسین شریعتمداری، نماینده علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در مؤسسه کیهان، روز گذشته در یادداشتی زیر عنوان "از سایه خود هم بترسید!"، از حمله اهواز به عنوان "فرصتی" نام می‌برد که آن را "نباید نادیده گرفته و از دست داد". او ادامه می‌دهد: «وقتی آمريکا و اسرائيل و پادوهای فکسنی آنها نظير عربستان و امارات، حمله به نظاميان و زنان و کودکان را عمليات تروريستی نمی‌دانند! چرا بايد مقامات و مسئولان نظامی و امنيتی آنها در هر نقطه دنيا که هستند و با هر پوششی که ظاهر شده‌اند، از آتش انتقام در امان باشند؟! مخصوصا آن که هواداران جان بر کف ايران اسلامی در جای جای دنيا کم نيستند و جا دارد از اين پس جرثومه‌های فساد و تباهی از سايه خود هم بترسند.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

کیهان در یادداشت دیگری "سیلی سخت به ریاض" را "کمترین انتظار مردم" از مسئولان جمهوری اسلامی برای واکنش به حملات اهواز دانسته بود.

این روزنامه حکومتی در یادداشتی در شماره روز دوشنبه دوم مهرماه خود نیز "راه حل اصلی" ایجاد امنیت برای مردم ایران را "حذف پایگاه‌های ثابت و سیار نظامی آمریکا و انگلیس از منطقه" دانسته و با تأکید بر "نقش قطعی" آمریکا، بریتانیا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در "اقدامات تروریستی علیه ایران" نوشته است که «این کشورها نباید بدون مکافات بمانند».

چنین تهدیدهای شدیدی، به‌خصوص در شرایط پرابهام کنونی در مورد عوامل واقعی حمله اهواز و ناروشن بودن مسایل احتمالی پشت‌پرده، با چه هدفی دنبال می‌شود و نتایج و پیامدهای احتمالی آن در صورت تداوم چه خواهد بود؟ چهار تحلیلگر و کارشناس مسایل سیاسی به این پرسش دویچه‌وله فارسی پاسخ داده‌اند.

تهدیدهای چهل‌ساله با نتیجه‌ای یکسان

صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی، واکنش شدید مقام‌های ایران به‌خصوص نظامیان و نیروهای تندرو به حمله به رژه نظامی نیروهای مسلح ایران آن‌هم در سالگرد جنگ ایران و عراق را "طبیعی" دانسته و می‌گوید، این نیروها با این روش می‌خواهند با کوچک شمردن نیروهایی چون داعش یا جریان موسوم به "مقاومت ملی الاحواز"، کشورهایی مثل آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی را که از نظر آنها "عوامل اصلی" قلمداد می‌شوند، به دست داشتن در چنین حملاتی متهم کنند.

صادق زیباکلامعکس: DW/R. Oberhammer

به گفته این تحلیلگر سیاسی، بخشی از چنین تهدیدهایی به حضور حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در مجمع عمومی سالانه سازمان ملل متحد در نیویورک نیز برمی‌گردد: «همه منتظرند ببینند آیا آقای روحانی با لحنی آشتی‌جویانه و مسالمت‌آمیز و با شاخه زیتون پشت تریبون سازمان ملل قرار می‌گیرد یا می‌خواهد با تفنگ در این جایگاه بایستد. طبیعی است که سپاه و جریانات تندرو به هیچ وجه نمی‌خواهند آقای روحانی با شاخه زیتون پشت این تریبون ظاهر شود. آنها با تمام وجود می‌خواهند که ایشان با همان زبان روزنامه کیهان و فرماندهان نظامی در آنجا ظاهر شود. بنابراین بخشی از تهدیدات علیه آمریکا و دیگران حاوی این پیام است که مبادا زبان آقای روحانی در سازمان ملل مسالمت‌آمیز باشد.»

زیباکلام می‌گوید، نتیجه مورد نظر به‌کار گیرندگان زبان تهدید «جلوگیری کردن از هرگونه مصالحه و راه و روش‌های آشتی‌جویانه و تنش‌زدایانه در سیاست خارجی ایران است. چون اگر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران درجاتی از تنش‌زدایی به وجود بیاید، این مورد تأیید جریانات تندرو نیست. خواست آنها تهاجمی بودن سیاست خارجی است. لذا بخشی از این تهدیدات هم برای این است که فضا همچنان خشن، رادیکال و انقلابی، یعنی فضای مورد نظر تندروها باقی بماند.»

به نظر صادق زیباکلام: «نتیجه چنین تهدیدهایی متفاوت با نتیجه آن در چهل سال گذشته نیست، یعنی صدمه زدن به منافع ملی ایران؛ نتیجه‌اش این است که ما هیچ دوستی در جهان نداشته باشیم؛ نتیجه‌اش این است که همه تخم مرغ‌هایمان را باید در سبد روسیه یا چین بگذاریم؛ نتیجه‌اش را داریم در عمل می‌بینیم. فقط سوریه، تازه این دوستی مورد تأیید ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم آن کشور هم نیست. در عراق که قرار بود دوست ما باشد صداهای غیردوستانه شنیده می‌شود، چه برسد به اردن و کویت و عربستان و امارات و غیره. بنابراین نتیجه تهدیدهایی از این دست منزوی شدن هر چه بیشتر ایران است. اینها نتایجی است که در چهل سال گذشته به بار آمده است.»

این تحلیلگر سیاسی در نهایت توصیه به "خویشتنداری" می‌کند و می‌گوید: «هر گونه رادیکالیسم و هر گونه سخنان تهدیدآمیز به نفع ترامپ، عربستان و اسرائیل است؛ همان‌گونه که تا به امروز هم به نفع آنها تمام شده است.»

سمفونی ادامه‌دار جمهوری اسلامی

امیر طاهری، تحلیلگر سیاسی و کارشناس جهان عرب نیز با اشاره به پیشینه چهل‌ساله حکومت ایران، به دویچه‌ وله فارسی می‌گوید: «جمهوری اسلامی بدون حمله اهواز هم نیازمند دشمن است. حمله مقام‌های ایران به آمریکا، اسرائیل، عربستان، امارات و جاهای دیگر چیز تازه‌ای نیست. این سمفونی همیشگی و گفتمان کلی جمهوری اسلامی است. این بار اما به خاطر حمله اهواز کمی شدت گرفته است. اما امروز وضعیت خاصی هم هست؛ فشارها بر جمهوری اسلامی شدید شده، انزوای آن بیشتر شده، جنگ قدرت در درون خود رژیم شدت گرفته، در بعد کوتاه‌مدت هم مسئله مجمع عمومی سازمان ملل مطرح است و خود حمله اهواز هم پرسش‌های زیادی را برانگیخته که چطور این نیروها توانسته‌اند در ۱۵ متری رژه نظامی سلاح‌های خود را پنهان کنند و با استفاده از لباس‌های نظامی دست به حمله بزنند. تمام این عوامل تنش اوضاع را تشدید می‌کند.»

امیر طاهریعکس: iran-emrooz

از نظر این تحلیلگر سیاسی، "نیاز" جمهوری اسلامی به "دشمن" با سه هدف همراه است: «نخست به مردم بگویند ما در محاصره هستیم و اگر ما نباشیم حملات اهواز در سراسر ایران رخ می‌دهد؛ به همین جهت هم ما داریم در سوریه می‌جنگیم تا در ایران نجنگیم. دوم اینکه به پایگاه توده‌ای خود اطمینان خاطر دهند و با ایجاد شور و هیجان آنها را بسیج کرده و متحد کنند. سوم اینکه به جامعه جهانی بگویند ما نه تروریست، بلکه خود قربانی تروریسم هستیم.»

امیر طاهری می‌گوید، شواهد نشانگر وجود عوامل داخلی کافی برای تنش در ایران است: «در خوزستان این تنش بیشتر است؛ به خاطر جریان ریزگردها، کمبود آب، آتش‌سوزی هورالعظیم، تعطیل عملی چندین شهر از جمله خود اهواز برای سه روز، وضعیت فوق‌العاده چندین ماهه در خوزستان و مسایلی از این دست. انواع و اقسام گروه‌های مخالف رژیم در این استان هم از این وضعیت استفاده می‌کنند. در خوزستان چندین گروه با گرایش‌های جدایی‌طلبانه وجود دارند. در یکی دو سال اخیر در پی شدت گرفتن خصومت میان جمهوری اسلامی با کشورهایی مثل عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی، این گروه‌ها دوباره جان گرفتند و فعال شدند. خود جمهوری اسلامی هم با اشتباهات مکرر خود آتش تنش را دامن زده است؛ اقداماتی از قبیل اعدام هاشم شعبانی، شاعر معروف عرب‌زبان خوزستان و یا بازداشت روشنفکران عرب‌زبان و جلوگیری از جلسات عمومی شعرخوانی به زبان عربی. این اشتباهات در کنار دشمنی برخی کشورهای عربی با جمهوری اسلامی و خصومت با کل وجود ایران، موضوع را پیچیده‌تر کرده است. نه تنها در خوزستان، بلکه در همه جای ایران با وجود چنین تنش‌هایی، همواره احتمال بروز چنین حملاتی وجود دارد. ایران متأسفانه نه در زمان شاه و نه در حال حاضر سیاست عاقلانه‌ای برای مدیریت کثرت قومی خود نداشته است. کثرت قومی ثروت بزرگی برای ایران است که متأسفانه خوب اداره نمی‌شود.»

"موهبت الهی" برای تکمیل یک پروژه

مهدی مهدوی‌آزاد، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی، معتقد است که نیروهای تندرو جمهوری اسلامی از حمله اهواز برای به ثمر رساندن "پروژه" خود در راستای ایجاد تنش در خارج و سرکوب در داخل استفاده می‌کنند: «اصلی پذیرفته‌شده است که با خشن‌تر شدن و امنیتی‌تر شدن فضای سیاسی، ابتکار عمل به دست نیروهای نظامی و امنیتی می‌افتد. برای همین هم نیروهای آزادی‌خواه در همه کشورها از رفتارهای خشونت‌آمیز دوری می‌کنند. به نظر می‌رسد بخشی از جمهوری اسلامی یعنی نیروهای رادیکال مذهبی یا طالبان شیعه که عمدتا در سپاه پاسداران جمع شده و نماد آنها جاهایی مثل روزنامه کیهان یا احمد علم‌الهدی در مشهد است، سعی می‌کنند از این نوع حملات تروریستی به عنوان فرصت یا موهبت الهی استفاده کنند تا پروژه خود را به نتیجه برسانند؛ پروژه‌ای که از حمله به سفارت عربستان در تهران و مشهد آغاز شده بود، حالا دارد وارد فاز تازه‌ای می‌شود. هدف این جریان تشدید تنش‌ها با اعراب مخصوصا با عربستان، تبدیل منازعات فعلی ایران و اعراب از حالت جنگ نیابتی به جنگ مستقیم و نهایتا بستن دروازه‌های کشور و ایجاد یک فضای سرکوب در داخل کشور است. نوع واکنش‌هایی که از نهادهای نظامی و جریان تندرو یا تریبون‌های رسانه‌ای آنها می‌شنویم، ادامه همان پروژه‌ای است که آغاز آن حمله به سفارت عربستان بود، اما به دلیل مذاکرات ایران و آمریکا در دوران اوباما مدتی با وقفه مواجه شد.»

مهدی مهدوی‌آزادعکس: Privat

به نظر این تحلیلگر سیاسی: «تندروها به دنبال رسیدن به نتیجه‌ای مشخص نیستند، بلکه در پی ایجاد یک اتمسفر مشخص سیاسی هستند. در اتمسفر مورد نظر آنها معادلات نظامی و امنیتی در صدر قرار دارد. گزینه‌های قهرآمیز انتخاب اول آنهاست. در چنین فضایی امکان قلع و قمع نیروهای دمکرات و سرکوب فعالان قومی ساده‌تر است. همین الآن با استفاده از خشم عمومی ناشی از حملات اهواز، سرکوب فعالان قومی مثل کردها و فعالان خوزستان خیلی آسان‌تر است تا مثلا حدود یک ماه قبل. آنها دو سه هفته پیش در برخورد با حزب دمکرات کردستان ایران تا حمله موشکی پیش رفتند. حالا هم افکار عمومی احتمالا از برخوردهای سخت بیشتر حمایت می‌کند.»

مهدی مهدوی‌آزاد ادامه می‌دهد: «بدون تردید استراتژی تهدید محکوم به شکست است. ایران مشکلات داخلی بسیار زیادی دارد. اصولا اگر رویکرد ارعاب و تهدید و برخوردهای سخت‌افزاری به نتیجه می‌رسید، ده‌ها حکومت پیش از جمهوری اسلامی سرنوشت دیگری می‌یافتند. جنگ جهانی دوم اصولا نتیجه دیگری می‌داد. اتحاد جماهیر شوروی سرنوشت دیگری پیدا می‌کرد. بنابراین واضح است که این استراتژی صرفا باعث وخامت اوضاع، تضعیف بیشتر حکومت، تضعیف بیشتر مؤلفه‌های پیوستگی و همبستگی ملی، فروپاشی بیشتر اجتماعی و فروپاشی بیشتر اقتصادی ایران خواهد شد. منتها این خصوصیت نیروهای رادیکال مذهبی است که نه تنها آینده‌نگر نیستند، بلکه از تحلیل نرم‌افزاری اوضاع هم عاجزند و گفتمان ایده‌آلیستی توأم با آموزه‌های سنتی، مذهبی و بعضا بی‌بنیاد آنها باعث رفتارهایی می‌شود که در علوم سیاسی یا چارچوب‌های تحلیلی غیرقابل فهم است.»

تهدید برای پوشاندن "عجز"

علیرضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسایل کشورهای عربی، "عجز" نیروهای امنیتی ایران از تأمین امنیت را دلیل اصلی برجسته کردن نقش دیگر کشورها در حملات اهواز می‌داند: «جمهوری اسلامی دیرگاهی است در مورد تمام مشکلات خود، از بالا رفتن قیمت دلار گرفته تا گرانی و مشکلات درمانی و غیره، آمریکا و اسرائیل و اخیرا عربستان و در مورد خاص حمله اهواز امارات را متهم می‌کند. این نوع از گریز از مسئولیت طبیعت جمهوری اسلامی است. اما در این مورد خاص، ماجرایی که در اهواز رخ داد آشکارا نشانه عجز سپاه و نیروهای امنیتی در تأمین حداقل امنیت برای خودشان بود. اینکه چهار نفر بتوانند در عرض ۲۰ دقیقه، به قول خودشان در دو حمله ۲۹ نفر را بکشند و ۶۶ نفر را مجروح کنند، با آن وضع آشفته که نیروها به جای اینکه بجنگند، روی زمین بخوابند یا از صحنه فرار کنند، اینها چنان لطمه‌ای به آنها زده که رژیم جمهوری اسلامی باید هر چه بیشتر ابعاد توطئه‌گران را گسترده‌تر کند؛ یعنی بگوید که این حمله‌ای ساده توسط یک گروه ناراضی عرب نبوده، بلکه عملیاتی بوده که چندین کشور در پشت آن قرار دارند.»

علیرضا نوری‌زادهعکس: DW

این تحلیلگر مسایل کشورهای عربی ادامه می‌دهد: «از آن طرف، اگر به عملکرد این کشورها نگاه کنیم، با توجه به آگاهی‌شان از امکانات جمهوری اسلامی برای ایجاد آشوب در مناطق آنها، هرگز گرد این مسایل نچرخیده‌اند. در چهل سال گذشته جمهوری اسلامی حتی یک بار یک نفر را به تلویزیون نیاورده که اقرار کرده باشد مثلا در عربستان آموزش دیده یا از امارات پول گرفته است. در گذشته همواره سناریوهایی در دستگاه‌های امنیتی نظام نوشته می‌شد و به اجرا در می‌آمد، اما در این مورد خاص در طول دو روز گذشته آنچنان نظام جمهوری اسلامی دچار دستپاچگی است که خود هم از روشن کردن عامل این حمله در حیرت و تردید است. بنابراین هر لحظه ما شاهد یک نوع اظهار نظر هستیم. تهدیدها هم از مسایل عادی در جمهوری اسلامی است و هرگز هم عملی نخواهد شد.»

علیرضا نوری‌زاده به ارزیابی نتیجه تهدید کشورهای منطقه از سوی تندروهای ایران نیز پرداخته و می‌گوید: «فضا امنیتی‌تر خواهد شد. تنش میان ایران و این کشورها نیز بیشتر خواهد شد، اما هرگز به مرحله رویارویی نخواهد رسید. جمهوری اسلامی هوشمندتر از آن است که بخواهد خود را وارد یک درگیری نظامی کند. البته امکان دارد از عوامل خود، حداقل برای قدرت‌نمایی، استفاده کرده و مثلا فردا شاهد حادثه‌ای در بحرین باشیم یا یک گروه مخالف سعودی در یکی از شهرهای شیعه‌نشین عربستان راهپیمایی کند. چنین حرکاتی محتمل است، اما جمهوری اسلامی وارد درگیری نظامی نخواهد شد، به‌خصوص که مشکلی هم در سوریه دارد و ضرباتی که اسرائیل به او زده حیثیت‌اش را زیر سؤال برده است. به همین خاطر احتمال قدرت‌نمایی در منطقه وجود دارد؛ الآن توانسته‌اند تشکیل دولت عراق را به عقب بیندازند و در لبنان کاری کرده‌اند که آقای حریری پنج ماه است نتوانسته کابینه‌اش را تشکیل دهد. از این نوع عملکردها بیشتر خواهیم دید، ولی گمان نمی‌کنم که بیش از این شاهد اقدام دیگری باشیم.»

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر