تغییر لحن روحانی را نیز میتوان تا حدودی متاثر از رفتار و لحن منحصر به فرد ترامپ دانست که مقامات سیاسی برخی کشورهای دیگر را نیز به واکنش واداشته است. اما به نظر میرسد ترامپ و رفتار او، تنها دلیل عصبانیت روحانی نیست.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
پیش از ترامپ، دولت دموکرات باراک اوباما با ایجاد اجماع جهانی، شدیدترینتحریمها را علیه جمهوری اسلامی به کار گرفت که یکی از نتایج آن، بلوکه شدن بیش از صد میلیارد دلار از داراییهای ایران بود. اما در اوج همان تحریمها، روحانی در سفر به آمریکا در مهرماه ۱۳۹۲ به صورت تلفنی با اوباما گفتوگو کرد.
حدود دو ماه بعد از این مکالمه تلفنی ، حسن روحانی در گفتوگو با فایننشال تایمز، اوباما را فردی مودب و بسیار باهوش توصیف کرد . البته نخستین گامهای آمریکا برای آزاد کردن پول های بلوکهشده ، بیش از دوسال پس از گفتوگوی مودبانه اوبامای با هوش با روحانی برداشته شد.
اجازه بدهید شفافتر بگویم. با همه درشتگوییهای ترامپ، هنوز نتیجه اقدامات یا تهدیدهای او، در مقایسه با آنچه اوباما انجام داد هیچ است. ضمن آنکه روحانی حدود دوماه پیش در مورد تاثیر اجرایی شدنتحریمهای جدید آمریکا گفته بود: «آمریکا هر کاری که میتوانسته قبلا انجام داده و اصلا چیزی به نام سیزده آبان - روز عملیانی شدن تحریمهای جدید آمریکا - وجود ندارد.»
پس چه چیزی ، روحانی را تا اینحد عصبانی کرده که در خوی، وعده به خاک مالیدن بینی آمریکا را می دهد و در تهران، از کشورهای اسلامی میخواهد به صورت متحد در برابر آمریکا بایستند؟ از روزی که ترامپ وعده خود برای خروج از برجام را عملی کرد تا این هفته چه اتفاقی افتاده که لحن روحانی را احمدی نژادی کرده است؟ پاسخ روشن است : اشتباه محاسباتی روحانی! ادامه یادداشت به توضیح این فرضیه اختصاص دارد.
شش سال پیش در چنین روزهایی و در اوج آمریکاستیزیهای تریبونی خامنهای، فرستادگان او در حال توافقات پشت پرده با آمریکا با واسطهگریهای کسی بودند که رهبر جمهوری اسلامی ، او را "یکی از محترمین منطقه" میداند و بنیامین نتانیاهو ، با شادمانی برای ملاقات او به مسقط می رود.
حاصل آن دیدارهای محرمانه، تغییر ریل مذاکرات هستهای و تصمیم نظام برای روی کار آوردن رئیس جمهوری بود که قدرتهای غربی، برای انجام این تغییر ریل ، به او اعتماد داشتند. به عبارت دیگر، ریاست جمهوری روحانی، مدیون "مذاکره نمایندگان رهبر با آمریکا" بود و روحانی به خوبی این واقعیت را میدانست. پس از آن نیز مذاکرات برجام و رجزخوانیهای داخلی روحانی به خاطر امضای توافق هستهای ، جز با همکاری آمریکا امکان پذیر نبود.
آزاد شدن دهها میلیارد دلار وجوه ضبط شده، امضای قرارداد خرید هواپیما، نرمش اولیه بسیاری از شرکتهای معتبر غربی برای انعقاد قراردادهای بزرگ با جمهوری اسلامی و تغییر لحنبرخی کشورها، از دیگر دستاوردهای تغییر موضع آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی بود. روحانی از یکسو تلاش میکرد همه دستاوردهای حاصله - خیالی یا واقعی- را به نفع خود و دولتش مصادره کند و از سوی دیگر، با خوش خیالی نسبت به تاثیر آن دستاوردها ، خود را از اجرای وعدههای انتخاباتی بینیاز می دانست.
در عرصه داخلی، او همچنین آسوده خاطر بود که حامیان اصلاحطلب و برخی دیگر از حامیان، انتخابی جز او ندارند. بر همین اساس، روحانی و همکارانش، بیخیالی علنی نسبت به وعده های انتخاباتی را در پیش گرفتند و در برابر افزایش برخی فشارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر مردم ، چشمهای خود را بستند.
تداوم حمایت اصلاحطلبان از روحانی علیرغم عهدشکنیهای مستمر ، موجب توهمی عجیب برای رئیس دولت شد و او هر روز از همپیمانان انتخاباتی فاصله گرفت و به کسانی نزدیک شد که در تبلیغات انتخاباتی ، با آنها برخورد خصمانه داشت. روحانی در ماههای بعد از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری، دچار توهم دیگری نیز شد. او تصور می کرد قدرتهای جهانی از جمله آمریکا نیز مانند اصلاحطلبان داخلی، انتخابی جز روحانی در ایران ندارند و در هر شرایطی با او و دولتش کنار خواهند آمد.
راه مذاکراه محرمانه با آمریکا
اما این بار در مقابل او کسی حضور داشت که رفتار و گفتارش حتی توسط سیاستمداران و رسانههای آمریکایی قابل پیشبینی نیست. مشکل دیگر روحانی، حضور رهبر جمهوری اسلامی است که راه مذاکره محرمانه با آمریکا را فراگرفته و بحرانهای منطقهای و جهانی نیز، او را امید وار کرده که نهایتا آمریکا برای بار سوم - پس از افغانستان و عراق - به مساعدت جمهوری اسلامی نیازمند خواهد شد و احتمالا "یکی ازمحترمین منطقه" مذاکره و توافق کاخنشین خیابان فلسطین تهران را با ساکن کاخ سفید تسهیل خواهد کرد.
با توجه به آنچه در بالا آمد میتوان دلیل عصبانیت روحانی را حدس زد. او همه تخم مرغهای خود را در سبد "توافق با آمریکا" گذاشته و به طمع دستاوردهای آن، اغلب پلهای پشت سر خود در داخل را تخریب کرده بود. اکنون، او اغلب امیدهای داخلی خود را بر باد رفته میبیند و به دستاورد خارجی نیز امیدی ندارد. از سوی دیگر تجربه دور زدن رئیس جمهور قبلی توسط رهبر در مذاکرات عمان، روحانی را از مواجهه با سرنوشت احمدینژاد نگران میکند. او مسئولیت این شکستها و تلخ کامیها را متوجه ترامپ و دولت فعلی آمریکا میداند و نمیتواند عصبانیت خود را از آمریکای ترامپ مخفی کند.
البته فرض بدبینانهتری نیز وجود دارد : عزم روحانی برای تخریب هر گونه توافق جمهوری اسلامی با آمریکا به دور از چشم و اقدامات تبلیغی روحانی و ظریف. معتقدم برای آشکار شدن راز عصبانیت روحانی، زمان زیادی لازم نیست چون در دو طرف ماجرا، کسانی حضور دارند که هر نوع تلاش برای مخفی نگهداشتن توافق احتمالی جمهوری اسلامی با آمریکا را خنثی خواهند کرد؛ توافقی که ظاهرا هر دو طرف به آن نیاز دارند.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" صرفا بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است.