انقلاب ۵۷ و ورزش ایران
۱۳۹۷ بهمن ۲۸, یکشنبهانقلاب با ورزش ایران چه کرد؟
گفتوگو با ایرج ادیبزاده
آقای ایرج ادیبزاده، در چهلمین سالگرد انقلاب میخواهیم نگاهی بیندازیم به کارنامه ورزشی ایران پس از انقلاب. رویهمرفته شما این کارنامه را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایرج ادیبزاده: وقتی بخواهیم درباره ورزش در این ۴۰ سال صحبت کنیم، مجبور میشویم تیتروار از آن بگویم. یکی از کارهایی که جمهوری اسلامی ایران با ورزش کرد، که واقعا یک خیانت بود، در مورد ورزش زنان ایران بود. چون زنان ورزشکار ایران قربانیان بزرگ اسلامی کردن ورزش بودهاند. این سیاست همچنین معلم ورزش را در دبستانها حذف کرد. موضوعی که ۹۳ سال پیش در زمان رضاشاه به صوت قانون درآمده بود و مقرر بود که هر دانشآموزی باید روزی یکساعت ورزش بکند. کارشناسانی که آن زمان طرح این قانونی را تهیه کردند، به قدر کافی به این موضوع آگاه بودند که بدن انسان هر روز به بیش از یکساعت ورزش نیاز دارد. حالا شما میبینید که فقدان همین مسئله باعث شده که از هر ۱۰ هزار دختر دانشآموز، بنابه آمارهای خودشان، ۹ نفر به بیماریهای ستون فقرات، افتادگی شانه، بیماریهای روانی، و افسردگی گرفتار شدهاند. ناپدیدشدن ورزش در مدارس ۷۸درصد دانشآموزان پسر را با گرفتاری ستون فقرات روبهرو ساخته است. این ضربه سنگینی است که در این ۴۰ سال به ورزش ایران وارد شده و نتایج وحشتناکی نیز بهجای گذاشته است. ازجمله اعتیاد گسترده، بیماریهای روانی و جسمی، که شکستهای ورزش ایران از تیمهای درجه سه دو، سه آسیا، دوپینگ، رواج تقلب و دروغگویی در ورزش و بیآبرویی در میدانهای جهانی را هم باید به آن اضافه کنیم.
این هفت ـ هشت نفری که طی این ۴۰ سال ریاست سازمان تربیت بدنی یا وزارت ورزش را در این دورههای اخیر برعهده داشتهاند، به نظر من فرق الک دولک را با پرش با اسکی نمیدانستند. اینکه میگویم برای این است که یکی از همین روسای سازمان تربیت بدنی را بهعنوان ناظر مسابقات پرش با اسکی، برای بازیهای زمستانی به آمریکا دعوت کردند. چون وقتی کسی وزیر ورزش یا رییس کمیته ملی المپیک میشود، طبیعتا همه ورزشها را میداند. یا مسائل دیگر بسیاری که در زمینه ساخت و ساز وجود داشته. ببینید، امجدیه چون وسط شهر بود، باعث نگرانی اینها شده بود. چون همان اوایل انقلاب یکی دوبار به دلیل مسائلی که فوتبال پیش آمد، مردم از استادیوم به خیابان آمدند و رفتند جلو سفارت آمریکا که بعدهم تقریبا دیگر نگذاشتند در امجدیه هیچ مسابقهای برگزار بشود. ورزشگاه آزادی را هم که میدانید بههرحال چه وضعیتی دارد. اینکه باید بازسازی کامل بشود. ولی این ورزشگاه که در سال ۱۹۷۴ برای بازیهای آسیایی ساخته شد، هنوز تنها ورزشگاه استاندارد ایران برای مسابقات است.
شما به جزییات کارنامه ورزش ایران در این ۴۰ سال اخیر اشاره کردید و اینکه چه سیاستی بر ورزش ملی ایران حکمفرما بوده است. حالا نگاهی کنیم به ورزش قهرمانی ایران و تیمهای ملی ورزشی کشورمان در عرصه بینالمللی. فوتبال و کشتی و وزنهبرداری همیشه از محبوبترین رشتههای ورزشی به شمار میرفتند و همچنان هم به شمار میروند. در کنار آنها والیبال، هندبال و ورزشهای رزمی نیز توانستهاند در عرصه جهانی افتخارآفرینی کنند. البته در مقطع زمانی بهخصوص خودشان. کارنامه ورزش قهرمانی ایران در رقابتهای جهانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
این کسانی که میآمدند، یعنی نسل تازه ورزشکاران ایران، همه استعداد خودشان را بهکار میگرفتند. در همین پاریس وقتی مسابقات قهرمانی کشتی جهان بود، من با یکی از همین کشتیگیرها صحبت کردم. او میگفت که اگر بتواند در اینجا یک مدال برنز بگیرد، زندگیاش عوض میشود. ورزشکارهای ایران بسیار فقیرند و با این حال تلاش میکنند تا یک نتیجه خوب بگیرند. ولی باز میآیند و در جایی با قوانین مسخرهای برخورد میکنند. مثلا مسابقه ندادن با ورزشکارهای اسراییل. آن اوایل که میگفتند با آمریکا هم نباید مسابقه بدهند. اگر شما میبینید که یک دختر ورزشکار ایرانی نخستین مدال المپیک را برای ایران میآورد، این فقط بهخاطر استعداد شخصی خودش است. زیرا میبینید که از وقتی این دختر دچار آسیبدیدگی شد، آنها هیچ کس دیگری را ندارند که جایگزین او بکنند.
من قبول دارم که در خیلی از رشتهها ورزشکارهای ایرانی توانستند استعداد خودشان را نشان بدهند. اما متاسفانه اینها بیشترشان به تابلوهای تبلیغاتی ملاها مبدل شدهاند. مثلا آنها ورزشکاری را که مدال المپیک یا مدال قهرمانی جهان را گرفته بود، به نمازجمعه میبردند و مرتب او را در اینجا و آنجا نشان میدادند. یا همان اوایل اعلام کردند که شمشیربازی، شطرنج و بوکس حرام است. خیلی از ورزشکارهایی که در این رشتهها کار میکردند، همه کنار رفتند. ۷۰ سال پیش احمد ایزدپناه ۲۵ ورزشکار زن را بین دو نیمه مسابقه فوتبال به امجدیه آورد. آنها با شورت و پیراهن ورزشی در آنجا مسابقه دو دادند. در امجدیه! حالا شما نگاه بکنید. آپارتاید جنسی کاری کرد که بسیاری از ورزشکارها، بهخصوص پیشتازهای ورزش زنان که بسیار مهم بودند کنار بروند. مثلا زمانی ما تونیا ولیاوغلی شناگر را داشتیم که همه رکوردهای شنا را شکسته بود و به مسابقات مختلف رفته بود و در بازیهای آسیایی شرکت کرده بود. یا در سال ۱۹۶۴ زنان ما در چند رشته در بازیهای المپیک توکیو شرکت داشتند. اینها چیزهایی بود که ما داشتیم.
نمونه دیگر کشتی ایران است که همیشه جزو مدالبگیرها بوده. از مدال برنز جعفر سلماسی در اولین المپیک تا مدالهای طلای موحد، تختی و حبیبی. کشتی واقعا ورزش ملی ایران بوده که در سالهای اخیر متاسفانه تا حدودی با مسائل سیاسی مخلوط شده است.
جمهوری اسلامی ایران کارهایی کرد که باعث آبروریزی شد. مثلا دست بردن در شناسنامهها یا فرستادن بزرگسالان به مسابقههای جوانان. اسلامی کردن ورزشهای رزمی از همان اوایل انقلاب بسیار خندهدار بود. چون میگفتند که همه باید شلوارهای بلند بپوشند. مثل طالبان. ورزشکارها را مجبور کردند که به دعای کمیل بروند، سینهزنی کنند یا پیش از شروع مسابقهها نوحه بخوانند. این چیزها باعث شگفتی کشورهای دیگر میشد. شما دیدید که اینها یکی دوتا خانم را بردند به بازیهای المپیک. برای اینکه گروهی درست شده بود به اسم «آتلانتا پولوس» در زمان بازیهای المپیک آتلانتا. آنجا گفتند دیگر بعداز این تیمهایی که مردانه میآیند به بازیهای المپیک راه داده نمیشوند. یعنی حتی تیم عربستان هم مجبور شد که یکی دوتا دختر هم همراه خودش ببرد. اینها مجبور شدند که یک دختر از رشته تیراندازی را برای پرچمداری تیم ایران ببرند. تا قبل از این فشارهای «آتلانتا پولوس»، جمهوری اسلامی حاضر نبود هیچ دختری را با خود به آنجا ببرد چه برسد به اینکه این دختر پرچم ایران را هم جلو کاروان ایران حمل بکند.
مسئله دیگر باشگاههای ورزشی ست. ببینید به چه روزی انداختهاند. باشگاههای پرسپولیس و استقلال (تاج سابق) را به روزی انداختهاند که از آن باشگاههای محبوب و پرطرفدار چیزی باقی نمانده است. باشگاههایی که هرکدام حتی روی نیمکتهای ذخیرهشان چندتا بازیکنان ملیپوش داشتند. زمینهای این باشگاهها و ورزشگاههای بزرگتر را مصادره کردند. بعدهم تیمهایی را آوردند. مثلا تیم کشاورز. اصلا شما میدانید کجا هست؟ این تیم کشاورز را با بودجه وزارت کشاورزی آوردند تا مثلا جلو پرسپولیس و استقلال علم کنند. ولی الان کجا هستند؟ هیچ جا.
نکته برجسته دیگر در طول ۴۰ سال اخیر در ورزش ملی ایران این است که از سال ۱۹۹۷، پس از این که تیم ملی فوتبال ایران بهطور غافلگیرکننده به جام جهانی ۹۸ فرانسه صعود کرد، با آن به اصطلاح حماسه ملبورن، مردم به خیابان ریختند و به جشن و پایکوبی و رقص و نمایش افتخار ملی پرداختند. آن لحظه هنوز نظام جمهوری اسلامی آمادگی نداشت که این واکنش مردمی را کنترل کند. از آن زمان به بعد ورزش ملی ایران بیشتر در کنترل دستگاه حکومتی قرار گرفت و سپاه پاسداران نیز وارد اداره و مدیریت ورزش ایران شد.
یکی دیگر از مسائل، که شما الان به آن اشاره کردید، رخنه عوامل اطلاعاتی، سپاه پاسداران در فدراسیونها، سازمان تربیت بدنی، توهین و بیاحترامی به متخصصین و پیشکسوتان ورزشی ایران، کتک زدن داوران مسابقهها، توهین به پرچم و سرود کشورهایی مثل آمریکا و اسراییل و حاضرنشدن برابر ورزشکاران این کشورها به بهانههای مختلف بود. آن حادثهای که شما میگویید، واقعا یکی از حوادث بسیار جالبی است که در ایران رخ داد. همان طور که گفتید به طور خودجوش مردم به خیابانها ریختند که بعدهم شروع کردند به رقص و پایکوبی. یعنی تمام آن رشتههایی که جمهوری اسلامی برای مردم ایران تنیده بود، همه پنبه شد. یعنی مردم نشان دادند که منتظرند جرقهای بزند تا دوباره برگردند به زندگیشان و اصلشان برگردند. این حکومت که در تمام زمینهها کارنامه رفوزهای دارد. مردم ایران بدانند که دنیا عوض شده و باید به فکر بیافتیم و این مسائل را حل کنیم، وگرنه خیلی دیر میشود.
نگاهی کنیم به دیگر موفقیتهای ورزش ایران که باید منصفانه به آن اشاره کرد. تیم ملی والیبال ایران در طول ۱۰ سال اخیر کامیابیهای چشمگیری داشته است در عرصه جهانی و جزو هشت تیم برتر جهان در بازیهای المپیک قرار گرفته و همچنین جزو شش تیم برتر جهان در مسابقات قهرمانی جهان در لهستان قرار گرفته است. همچنین تیمهای ملی هندبال و بسکتبال ایران نیز برای نخستین بار به مسابقات جام جهانی صعود کردهاند. در این مورد به چه نکاتی میتوان اشاره کرد؟
هر ورزشی که میتوانست یک مقدار تماشاگر جذب بکند، در دورهای مورد توجه قرار میگرفت. مثلا فوتبال، والیبال، بسکتبال، این ورزشهای گروهی، تماشاگر جذب میکرد و به همین دلیل از یک زمانی مورد توجه مقامهای امنیتی و تصمیمگیران قرار گرفت. اینها سعی کردند که از این مسائل ورزشی برای سرگرم کردن مردم استفاده کنند. والیبال از آن رشتههایی بود که بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. بهخصوص اگر یادتان باشد، ما همیشه والیبالیستهای خوبی داشتیم. بعدهم یکی دوتا مربی خارجی آمدند که با کار خوبشان نسل شایستهای در والیبال پیدا شد. در خیلی از رشتهها آمدند. من قبول میکنم که ورزشکاران ایرانی توانستند لیاقتها و شایستگیهای خودشان را در خیلی از میدانهای نشان بدهند. مثلا آقای حدادی که دو میدانی مدال گرفت. در بسکتبال چندتن از ورزشکارانمان صاحب عنوان شدند. همه اینها هست. ولی من باز برمیگردم به آن دختری که نخستین مدال المپیک را برای ایران گرفته است. خانم علیزاده تنها با استعداد خودش و توجه و پشتیبانی خانوادهاش این مدال را گرفت. چون این خیلی مهم است. خانوادهها بهخصوص بعد از انقلاب متوجه شدند که آنها هستند که باید کمک کنند تا بچههاشان سالم بمانند، ورزش بکنند و حتی قهرمان بشوند. مثلا پدر و مادر یک شطرنج باز ایرانی، که من او را میشناسم، همه چیز خودشان را در خدمت او گذاشتند تا او توانست به مسابقات مختلف بیاید و حتی مقام استادی به دست بیآورد. اینها چیزهاییست که در مردم ایران هست و من اصلا آن را به رژیم ارتباط نمیدهم. بلکه به استعداد مردم ایران، به استعداد جوانها، به همراهی خانوادهها و مردم ایران مرتبط میدانم. چون آنها بودند که توانستند این پیروزیها را بهدست بیآورند. افتخاری برای مردم ایران، و نه برای جمهوری اسلامی.
***
ورزش زنان: پیشرفت با وجود همه محدودیتها
گفتوگو با سمیرا شیرمردی
خانم شیرمردی، در نیم قرن اخیر ورزش ایران و ازجمله ورزش زنان ایران تحولات گستردهای را تجربه کرده است. در جمعبندی کارنامه ورزش زنان ایران در چهل سال گذشته، شما چه نکاتی را برجسته میبینید؟ چه پیشرفتها، پسرفتها و یا محدودیتهایی را مشاهده میکنید؟
سمیرا شیرمردی: ورزش بانوان ایران در دهه ۴۰ شروع به رشد کرد و در دهه ۵۰ هم در حال گسترش بود. اولین حضور زنان ورزشکار ایرانی در مسابقات بینالمللی نیز به بازیهای آسیایی سال ۱۹۵۸ ژاپن برمیگردد. در این بازیها ما چهار زن در رشتههای دومیدانی و تنیس روی میز داشتیم. بعداز آن در المپیک توکیو در سال ۱۹۶۴ ما اولین زن را در رقابتهای پرش ارتفاع در المپیک داشتیم. البته در رشتههای دیگرهم مثل پرتاپ دیسک، دومیدانی، دو صدمتر و در پرش طول و ژیمناستیک هم بانوان دیگری در این مسابقات بودند. ولی اولین حضور زنان در المپیک به همان سال ۱۹۶۴ برمیگردد. در سال ۱۹۶۶ برای اولین بار ایران توانست در مسابقات بینالمللی صاحب مدال بشود و تیم والیبال زنان در بازیهای آسیایی بانکوک مدال برنز به دست آورد. در همان سال تیم والیبال مردان هم سوم شد. ولی در سال ۱۹۷۴ بالاخره بانوان ایران طلایی شدند و تیم ملی شمشیربازی ایران در بازیهای آسیایی تهران به قهرمانی رسید. این اتفاقات همه قبل از انقلاب بود. ولی بعد از انقلاب به خاطر شرایط متفاوت کشور و درگیری جنگ با عراق، ورزش زنان چندان پیگیری نمیشد. پس از پایان جنگ بود که خانم فائزه هاشمی مسابقات کشورهای اسلامی را پایهگذاری کرد که به تصویب هیات اجرایی کمیته ملی المپیک هم رسید. اولین دوره این مسابقات هم در سال ۱۹۹۳ یا ۱۳۷۱ خورشیدی در تهران برگزار شد . در این دوره فقط زنان مسلمان حضور داشتند، ولی از سال ۲۰۰۱ کشورهای غیراسلامی هم در آن حضور پیدا کردند.
شما گفتید نخستین بازیهای زنان پس از انقلاب در سال ۱۹۹۳ انجام شد. یعنی ورزش زنان ایران ۱۵ سال سازماندهی نشده بود؟
بله. همان طور که گفتم، کشور درگیر جنگ بود و بههرحال ورزش زنان خیلی پیگیری نشد و اتفاقات این چنینی باعث شد که این وقفه بهوجود بیآید. البته بعد از پایهگذاری ورزش کشورهای مسلمان ما توانستیم مقامهای خیلی خوبی در مسابقات بینالمللی به دست آوریم. از همه جالبتر اینکه ما زنان پرچمدار زیادی داشتیم. مثلا اولین حضور زن ایرانی در المپیک بعد از انقلاب در سال ۱۹۹۶ آتلانتا بود که خانم لیدا فریمان، که در رشته تیراندازی تفنگ بادی ۱۰ متر حضور داشت، پرچمدار شد. در المپیک ۲۰۰۸ پکن هما حسینی از تیم قایقرانی پرچمدار بود. بعداز آن هم این روند ادامه پیدا کرد که فکر میکنم همه در جریان این اتفاقات اخیر هستند.
زنان ورزشکار از سال ۲۰۱۰ به بعد مدالهای ارزشمندی کسب کردند. در بازیهای آسیایی گوانجو خانم خدیجه آزادپور در رشته ووشو و ساندا طلا گرفت. در آن سال ما مدالهای نقره و برنز زیادی هم در گروه بانوان داشتیم. ولی در المپیک از سال ۲۰۱۲ پیشرفت بانوانمان را دیدیم که در آن خانم الهه احمدی به فینال تیراندازی رسید و برای اولین بار مقام ششم نصیب بانوان ورزشکار ایرانی در المپیک شد و این بهترین عنوان ما بود تا اینکه خانم کیمیا علیزاده در سال ۲۰۱۶ توانست در وزن زیر ۵۷ کیلوگرم تکواندو مدال برنز را در بازیهای المپیک به دست آورد.
آیا اگر این محدودیتها و تعطیلیها در ورزش زنان ایران نمیبود ، ورزش زنان ایران مدالهای بیشتری در کارنامه خود داشت؟
درست است. بههرحال چون از دهه ۵۰ ورزش زنان در حال گسترش بود، خیلیها مشتاق بودند که بتوانند مدال کسب کنند. ما آن دوره تیمهای آمادهای داشتیم که همانها اگر ادامه میدادند و کشورمان نیز درگیر جنگ نبود، چه بسا میتوانستند مدالهای ارزشمند زیادی را کسب کنند.
واقعیت این است که در دوران جنگ مسابقات مردان خیلی راحتتر پیگیری میشد. بحث حجاب و چنین مسائلی هم در ورزش مردان نبود و آنها راحتتر میتوانستند ورزش را پیگیری کنند. ولی برای خانمها مساله فرق میکرد و میکند. در مسابقات مختلف وقتی خانمها میخواستند شرکت کنند، معمولا میزبان مسابقات یا برگزارکنندگان مسابقات اجازه نمیدادند که زنان با پوشش اسلامی حضور پیدا کنند. این مشکلات کم کم برطرف شد و ما توانستیم حتی مدالهای خوبی بعد از این اتفاقات کسب کنیم. مثلا تیم فوتسال دختران ایران دوبار قهرمان جام ملتهای آسیا شد. پذیرش حجاب زمان برد و هنوزهم ما میبینیم که در یکسری ورزشها هنوز بحث حجاب پذیرفته نشده و یکسری مشکلات این چنینی وجود دارد. ولی در بقیه رشتهها ما خیلی خوب خودمان را نشان دادیم و موفق بودیم.
چه رشتههای ورزشی برای زنان در طول این ۵۰ـ ۴۰ سال اخیریا بهویژه در دوران پس از انقلاب سخت بوده؟ در چه رشتههایی زنان نمیتوانند فعالیت کنند؟
رشتههای زیادی بوده و هستند که فدراسیونهای جهانی نمیپذیرفتند زنان با حجاب در آنها حضور پیدا کنند. خیلی ایراد میگرفتند. ولی خب ایرادها برطرف شد از طرف ایران. مثلا اول در مورد خانمها پوشش روسریشان را نمیپذیرفتند و فکر میکردند که این خانمها را اذیت میکند که این روسریها به کلی فرمشان تغییر پیدا کرد تا مورد پذیرش قرار گرفت. ولی بانوان ایران در سالهای اخیر در رشتههایی شرکت داده میشوند که واقعا خیلی عجیب و باعث افتخار است. اینکه ما در کشتی و وزنهبرداری خانمهای فعالی داریم و اینکه میتوانند مسابقه بدهند. این دو رشته همین یکی دو سال اخیر پیگیری و راهاندازی شدهاند. تیم کشتی بانوان ما در رقابتهای بینالمللی که در لبنان برگزار گردید، صاحب عنوان شد و همین نشان میدهد که ما استعدادهای خیلی خوبی در رشتههای مختلف ورزشی داریم که میتوانند پابهپای آقایان عنوان و افتخار کسب کنند. تیم وزنهبرداریمان هم خوب شروع کرده و رکوردهای خوبی داشته. البته هنوز وزنهبرداری ما با بهترینهای دنیا فاصله دارد، ولی شروعشان شروع خوبی بوده و میتوانند پیشرفت کنند.
خانم شیرمردی، زنان دیگر کشورهای اسلامی با این محدودیتها مواجه نیستند. مثلا دو تیم فوتبال زنان از دو کشور اسلامی با شرایطی متفاوت مقابل هم مسابقه میدهند. مانند تیم فوتبال ملی زنان فلسطین یا اردن یا ترکیه. حریفهای تیم ایران بدون حجاب به میدان میروند و این تیم ایران است که همیشه باید با این محدودیتها باید دست و پنجه نرم کند. به این مساله نیز پرداخته شده؟
ورزشکاران ما پذیرفتهاند که با این شرایط در مسابقات شرکت کنند و مطمئنا برای بسیاری هم این مساله باعث افتخار است. حالا اینکه کشورهای دیگر چرا با این شیوه و این پوشش شرکت میکنند، به تفکرات خودشان بستگی دارد. ولی ما با همین بحث حجاب توانستیم افتخارات خوبی کسب کنیم. برای مثال در همین فوتسال بانوان ما با حجاب توانستند دوبار قهرمان جام ملتهای آسیا بشوند، در حالی که کشورهای مسلمان دیگری هم در این مسابقات شرکت کردند و همان طور که گفتید بدون حجاب بودند، ولی نتوانستند عنوانی کسب کنند. در واقع میتوان گفت که حجاب همیشه نمیتواند محدودیت ایجاد کند. شاید در یکسری رشتهها اجازه ندهد که ورزشکارانمان در مسابقات شرکت کنند. ولی در رشتههای این چنینی محدودیتی ایجاد نکرده است.
نکته جالب دیگر هم که باید به آن اشاره بشود، این است که با وجود همه محدودیتها ما شاهد شکلگرفتن ورزش حرفهای برای زنان بودهایم. مثلا در عرصه والیبال، ورزش زنان ایران لژیونر نیز به خارج از کشور صادر کرده است. در مورد حرفهای شدن ورزش زنان ایران چه اطلاعاتی دارید؟
همان طور که شما هم گفتید، ورزش زنان ایران هم در رشتههای مختلف به صورت حرفهای دارد پیگیری میشود. ما لژیونرهای مختلفی در رشتههای مختلف داشتهایم مثل خانم منصوریان که در چین و در لیگ ووشو فعالیت میکند. و یا در رشته والیبال شاهد حضور لژیونرهایمان در کشورهای مختلف هستیم. در مورد فوتسال هم این اتفاق دارد میافتد و اگر که مشکلی ایجاد نشود، به احتمال زیاد خانم فرشته کریمی در لیگ ایتالیا شاید بتواند بازی کند. البته خانم کریمی مثل خانم فوتسالیست دیگری پیشنهادهای خیلی خوبی از کشورهای دیگر مثل اسپانیا داشتند، ولی آن بحث حجاب و اینکه خانمهای ایرانی موافق برداشتن حجابشان نبودند و با این مساله مخالفت کرده بودند، باعث شد که نتوانند در این لیگها شرکت کنند. ولی خب ایتالیا ظاهرا این مساله را پذیرفته است. امیدواریم که خانم کریمی این شانس را پیدا کند که در لیگ حرفهای فوتسال کشور ایتالیا حضور پیدا کند. در کل ورزش بانوان ما الان در این مقطع دارد خیلی حرفهای پیگیری میشود و ما در رشتههای مختلف به صورت حرفهای داریم پیش میرویم.